مجله کودک 39 صفحه 12

قم، آب شور و زیارت شیرین بلندشو، بلندشو رسیدیم. پدر مرا از خواب بیدار میکند و خودش برای وضو گرفتن به کنار رودخانه می­رود. فکر میکنم باید چند ساعتی از شروع مسافرتمان به اصفهان گذشته باشد.خوب که حواسمم راجمع­میکنم،نه از زایندهرود خبری هست، نه از سـی و سه پـل، نه از میـدان نقش جهان و نه از عالیقاپو.... پدر را صدا میزنم و میگویم: «پدر اینجا کجاست؟ مگر قرار نبود به اصفهان برویم.» پدر جواب میدهد: «چرا پسرم، اما حیفم آمد که تا اینجا بیاییم و سری به قم نزنیم و حرم حضرت معصومه را زیارت نکنیم؛ حالا تو هم بلند شو، بلند شو و وضو بگیر تا برویم زیارت. بعداً با هم بیشتر صحبت میکنیم.» از جایم بلند میشوم؛ وضو میگیرم و با پدر همراه میشوم. توی راه میپرسم که: «بالاخره این شهر قم کجاست؟». پدر جواب میدهد: «این شهر از شهرهای مشهور ایران است که بیشتر با کاشان از آن نام برده میشود. قم در حدود 150 کیلومتر با تهران فاصله دارد و درست در محل تقاطع راههای تهران، اراک، اصفهان و کاشان قرار دارد. علاوه بر این راه­آهن سراسری کشور از قم عبور می کند. با خودم فکر میکنم پدر به همین خاطر در بین راه اویس طوفانی اصفهان توقف کرد تا در قم زیارتی هم بکنیم. پدر به حرفهایش ادامه میدهد و میگوید: «البته بیشتر شهرت شهر قم به وجود بارگاه حضرت معصومه و حوزههای علمیهای مربوط میشود که در این شهر بنا شدهاند؛ یعنی شهر قم یکی از شهرهای مذهبی کشور ما به شمـار میرود که محل پرورش و تحصیل و ترتیب روحانیون بسیاری هم بوده است.» حرفهای پدر را قطع میکنم و میگویم:«پدر، از حضرت معصومه بیشتر برایم صحبت کن.» پدر میگوید: «حضرت معصومه (س)، خواهر امام هشتـم ما شیعیان، یعنی امام رضا(ع) بودهاند. پس از آمدن امام رضا (ع) به ایران، ایشان هم برای دیدنبرادر گرانقدرشان به ایران سفر میکنند و د اواخر قرن دوم هجری، در بین راه مشهد در شهر قم بیمار میشوند و در همین شهر رحلت میکنند. حضرت فاطمه معصومه(س) در قبرستان قم به خاک سپرده میشوند و از آن زمان به بعد، مردم به تدریج خانههای خود را به قبرستان نزدیک کردند تا از زیارت قبر آن حضرت برخوردار شوند.