مجله کودک 88 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 88 صفحه 23

در خیابان با یک ماشین تصادف کرده بودم و آسیب زیادی هم دیده بودم. امّا وقتی که شنیدم اولین کتابم به چاپ رسیده است آنقدر خوشحال شدم که به خاطر آن اتفاق خوب، اتفاق بد روز قبل را کاملاً فراموش کردم. n خانوادهات در مورد فعالیتهای ادبی شما چه نظری دارند؟ پدر من خودشان نویسنده هستند و سالهاست که نمایشنامه مینویسند و مادرم هم مترجم و نویسندة کتاب هستند به همین خاطر هم آنها از اینکه یک نویسندة جدید به اعضاء خانواده اضافه شده، خوشحالند. n فکر میکنی اگر پدر و مادرت نویسنده نبودند باز هم نویسنده میشدی؟ احتمالاً نه. زیرا کتابهای پدر و مادرم در پیشرفت من نقش مهمی ایفا کردهاند. و از این گذشته، تشویقهای آنها هم در انجام دادن درست کارهایم خیلی مؤثر بوده است. n اهل مطالعه هم هستی؟ مگر میشود نباشم. اصلاً همین مطالعه است که به یک نویسنده کمک میکند تا بتواند بنویسد. من اصلاً به هیچ کلاسی برای یاد گرفتن نمایشنامهنویسی نرفتهام و اگر الان میتوانم نمایشنامه بنویسم تأثیر مطالعة نوشتههای خوبی مثل نمایشنامههای «پیتن هانتکه» و داستانهای «شرلوک هُلمز» است. n تا حالا از نمایشنامههای نوشته شدهات نمایشی هم به روی صحنه رفته است؟ بله یکبار نمایشنامة خنده و گریه به صورت یک نمایش از شهرستان فیروزکوه به روی صحنه رفت و آن روز من احساس کردم که مقداری از تلاشهایم به ثمر رسیده است. «دوست» برای این نویسندة دانشآموز آرزوی موفقیت میکند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 88صفحه 23