
خاطرات آقای چوپان: «لجبازی گوسفندها»
یکبار گوسفندها حوصلهشون سر رفت و شروع کردن به لجبازی که چی؟ ما رو ببر سینما!
آخه کدوم گوسفندی تا حالا سینما رفته بود که اونا دومیش باشن؟! ولی من باید خیلی منطقی و حساب شده با اونا برخورد میکردم تا بفهمن که تقاضاشون اصلاً به جا نیست!
به خاطر همین اونا رو به شهر بردم و خلاصه با هزار جور دردسر براشون بلیت گرفتم و به سینما بردمشون، هنگام نمایش فیلم براشون توضیح دادم که این فیلمها مخصوص آدمهاست و شما گوسفندها چیزی ازش نمیفهمین! اونا هم قبول کردن و از اون به بعد دیگه برای رفتن به سینما لجبازی نکردند!
حرفهای قشنگ بهاره
من دختر لجبازی نیستم چون اگر لجباز بودم اون قدر لجبازی میکردم تا بابا و مامانم برام دوچرخه، کیک شکلاتی، خرس عروسکی و ماژیک 50 رنگ بخرن!
آموزش زبان انگلیسی:
اینم گریه و لجبازی
کرم کوچولو!
جواب معما:
براش یک جفت پوتین کوهنوردی بگیریم که بره کوه!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 88صفحه 25