مجله کودک 88 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 88 صفحه 25

خاطرات آقای چوپان: «لجبازی گوسفندها» یکبار گوسفندها حوصلهشون سر رفت و شروع کردن به لجبازی که چی؟ ما رو ببر سینما! آخه کدوم گوسفندی تا حالا سینما رفته بود که اونا دومیش باشن؟! ولی من باید خیلی منطقی و حساب شده با اونا برخورد میکردم تا بفهمن که تقاضاشون اصلاً به جا نیست! به خاطر همین اونا رو به شهر بردم و خلاصه با هزار جور دردسر براشون بلیت گرفتم و به سینما بردمشون، هنگام نمایش فیلم براشون توضیح دادم که این فیلمها مخصوص آدمهاست و شما گوسفندها چیزی ازش نمیفهمین! اونا هم قبول کردن و از اون به بعد دیگه برای رفتن به سینما لجبازی نکردند! حرفهای قشنگ بهاره من دختر لجبازی نیستم چون اگر لجباز بودم اون قدر لجبازی میکردم تا بابا و مامانم برام دوچرخه، کیک شکلاتی، خرس عروسکی و ماژیک 50 رنگ بخرن! آموزش زبان انگلیسی: اینم گریه و لجبازی کرم کوچولو! جواب معما: براش یک جفت پوتین کوهنوردی بگیریم که بره کوه!

مجلات دوست کودکانمجله کودک 88صفحه 25