مجله کودک 103 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 103 صفحه 12

قصة دوست داستانهای یک قل، دو قل پوچ یا گل طاهره ایبد دعوا بود، یعنی من و محمدحسین دعوایمان شده بود. اولش من میخواستم خودم یک ماشین جدا داشته باشم و آنطوری که دلم میخواهد گلکاریاش بکنم و پشت فرمان بنشینم و پز بدهم و بروم دنبال عروس. اصلاً دلم نمیخواست محمدحسین هم توی ماشین من باشد. آخر یکدفعه جلوی عروس دوقلوها، یک چیزی میگفت که من خجالت میکشیدم. اما نشد، بابا گفت: «نمیتوانیم دو تا ماشین کرایه کنیم، خرجمان زیاد میشود.» قبل از این که محمدحسین حرفی بزند، من گفتم: «پس من مینشینم پشت فرمان.» محمدحسین گفت: «اِه زرنگی! من از تو بزرگترم، من پشت فرمان مینشینم.» این محمدحسین هیچوقت دست از زورگویی برنمیداشت. گفتم: «بیخودی حرف نزن. تو همهاش پنج دقیقه زودتر از من به دنیا آمدی، آن هم

مجلات دوست کودکانمجله کودک 103صفحه 12