مجله کودک 132 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 132 صفحه 6

زرافه ای به نام «شادی» نوشته: حمود حسونه ترجمه: عفت خسروی در جنگل دور دستی زرافه ای دوست داشتنی و شاد زندگی می کرد به نام «شادی». او به این خاطر به این اسم نامیده می شد که به هر کسی برخورد می کرد. برای او شادمانی و خوشی به ارمغان می آورد. این زرافه همیشه با صدای زیبایش آواز می خواند و شادی و خوشبختی را در قلب همه حیوانات می کاشت. روزی از روزها در حالی که «شادی» مشغول گشت و گذار درجنگل بود و آواز می خواند. جادوگر بد جنسی صدای او را شنید و جلوی او ایستاد و گفت: «من یک جادوگرم. تو چرا این قدر شادمانی؟» زرافه گفت: «من شادی هستم و آواز و سرود و شادمانی را دوست دارم و از این کار احساس خوشبختی می کنم». زن جادوگر به او دستور داد که دست از این آواز خواندن بردارد. اما زرافه از او نترسید و به راه رفتن و آواز خواندن خودش ادامه داد. تا این که جادوگر بدجنس تصمیم گرفت بلایی به سر زرافه بیاورد تا او عصبانی و ناراحت شود. چوب جادوگری اش را دایناسورها و خزندگان دایناسورها نوعی خزنده بودن که از حدود 230 میلیون سال پیش بر روی زمین زندگی می کردند. آنها از نظر ظاهر شباهت زیادی به خزندگان دیگر داشتند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 132صفحه 6