مجله کودک 246 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 246 صفحه 9

دستش را گذاشت روی جوجو و آن را خاراند. جوجو پرت شد پایین و تند رفت زیر تخت، گم شد. خوابیدم روی زمین و رفتم زیر تخت، دنبال جوجو. همه جا تاریک بود. جوجو را پیدا نمی­کردم. دستم را دراز کردم و همه جا را گشتم. جوجو نبود اما دستم خورد به یک چیزی که دو تا چشم داشت و توی تاریکی چشم­هایش برق می­زند و به من نگاه می­کردند. یک جوجوی دیگر بود .نازش کردم، گفت: «میو» یک جوجوی صدادار بود. جوجو را از زیر تخت کشیدم بیرون و نگاهش کردم. خودش را به پای من مالید و دوباره میو میو کرد. بلند شدم. شیشه شیرم را آوردم و پستانکش را گذاشتم توی دهان جوجو. آرام آرام پستانک را مثل من مِک زد و شیر را یواش­یواش خورد. بعد هم توی بغل من خوابید و من با گوش­هایش بازی کردم و جوجو فرش را کثیف کرد. دماغم را گرفتم و گفتم: «پیف پیف» و مامان را بالای سرم دیدم. می­خواستم جوجو را نشانش بدهم که خودش جوجو را دید و از ترس جیغ کشید و جوجو از خواب پرید. مامان دوباره جیغ زد و پشت سر هم گفت: «پیشته!، پیشته!، پیشته!» و جوجو را با جارو از خانه بیرون انداخت. مرا هم انداخت توی لگن تا شلپ شلوپ کنم و گفت دیگر نباید با لولوها بازی کنم. پس جوجوی من یک «لولو» بود. یک لولوی ترسناک که من از آن نترسیدم. جیمی سعی می­کند با کمک سگش، گدارد؛ شعله را خاموش کند. او کف ضد آتش زیادی به طرف پرده و مادرش می­پاشد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 246صفحه 9