مجله کودک 246 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 246 صفحه 3

جدول دوست ساناز نیک­بین/ از تهران افقی عمودی 1.پیامبر- حمد و ستایش خدا 1.رطوبت 2.من و تو-علامت جمع 2. حرف همراهی. 3.دوست 4.آتش 4.حرف دوازدهم 6.عدد نفی 7.یازده ساناز نیک بین/ از تهران «شوق تنهایی» می­نشینم کنار گلدان تنها گلدانی که با من غریبه است. آن گلدان که همیشه با تنهایی همراه بوده و تنهایی با او غریبه نیست. وقتی می­بینم من با آن گلدان غریبه هستم ولی با تنهایی دوست،از شوق تنهایی بر خود می­گریم که چقدر تنهایم! چقدر تنها! بهاره کنجکاو فرد،ساله از تهران «نامه­ای به خدای خوب و مهربان» خدایا،، ای خدای خوب! من تمام حرف­هایم را با خیال راحت به تو می­گویم. تو راز مرا به هیچ کس نمی­گویی و پیش خودت نگه می­داری. تو به همه خوبی می­کنی و خواسته­ی کسی را به هیچ کس نمی­گویی. تو به کسی که مریض باشد کمک می­کنی و مریضی او را خوب می­کنی. تو بچّه­ها را خیلی دوست داری من را هم دوست داری. چون ما بچّه­ها دلهایمان پاک است و هیچ وقت دروغ نمی­گوییم. ما تورا شکر می­کنیم برای این که به ما نعمت­هایی داده­ای که اصلاً قابل جبران نیست. ما بچّه­ها در دلمان می­گوییم که چرا ما خدا را نمی­بینیم؟ بعد بزرگترها به ما می­گویند که خدا در همه­جا هست، حتّی در قلب ما؛ ولی به دلیلی ما خدا را نمی­بینیم. ما می­پرسیم به چه دلیلی؟ بزرگترها می­گویند به دلیلی که ماهم نمی­دانیم. ما امام­ها را مثل تو دوست داریم و از ته دل برایشان عزاداری می­کنیم. من آرزو می­کنم که همه­ی انسان­ها، سالم و شاداب باشند و به قانون­هایی که تو به آن­ها گفته­ای مثل: نماز و روزه عمل کنند. ما بچّه­ها هم به تو قول می­دهیم که وقتی بزرگ شدیم به قانون­های تو عمل کنیم و حجاب خوبی داشته باشیم! دوستت دارم! سانیا محمودی از تهران خلاصه­ی هفته­ی گذشته: دیدید و خواندید که جیمی نابغه یا جیمی نوترون چگونه سرگرم اختراعات مختلف خود بود. او قرار است به همراه دوستانش به پارک سرزمین «رترو» برود، اما پدر و مادرش اجازه نمی­دهند، بنابراین جیمی برای به دست آوردن رضایت آنها، تصمیم می­گیرد هدیه­ای به مادرش بدهد تا او راضی شود و اینک ادامه­ی ماجرا ...

مجلات دوست کودکانمجله کودک 246صفحه 3