مجله کودک 246 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 246 صفحه 23

غروب بو د، علی خسته و بی­حوصله به خانه برگشت. سلام مامان سلام عزیزم، زود باش لباساتو عوض کن و یه دوش بگیر تا شام آماده شه. علی هم از خستگی به اتاق رفت و روی تخت خواب دراز کشید و در همان حال به خواب رفت. بشوت ... پاس بده فردای آن روزعلی بازهم با سرو صدای بازی بچه­های محل از خواب بیدار شد،اما کسی او را برای بازی صدا نکرده بود،چون همه با علی قهر بودند. پدر مطابق معمول شروع به نصیحت جیمی می­کند. او می­گوید جیمی نباید با موشک­ها بازی کند. او می­گوید که این­ها وسایل بزرگترها هستند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 246صفحه 23