و این به مراجعه به فطرت بنی الانسان واضح شود که تمام سلسلۀ بشر، عاشق کمال مطلق هستند، چنانچه سابقاً مذکور شد و همه متنفر از نقص
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 261 هستند، و چون علم با کمال مطلق مساوق است، پس عشق به کمال عشق به علم است، و همین طور جهل نیز با نقصان توام و مساوق است. علاوه، خود علم نیز به عنوان خود، مورد علاقه فطرت و جهل مورد تنفر آن است، چنانچه از مراجعه به فطرت بشر ظاهر شود.
غایت امر آن که در تشخیص علوم، خلاف بین آنها هست، و این خلاف نیز از احتجاب فطرت است، و الاّ علم مطلق مورد عشق و علاقه فطرت است. و باید دانست که علم به این معنی مشهور پیش عامّه که عبارت از علم به مفاهیم و عناوین و علم ارتسامی است، مورد عشق فطرت نیست؛ زیرا که اینها گرچه یک وجهه[ای] در آن نیز باشد، ولی از جهاتی ناقص هستند، و هر چه در او نقص باشد از حدود عشق فطرت خارج است. پس جمیع علوم جزئیه و کلیۀ مفهومیّه، مورد عشق فطرت نخواهد بود، حتی علم باللّه و شوون ذاتیّه و صفاتیّه و افعالیّه.
بلکه مورد علاقه و عشق فطرت، معرفت به طور مشاهدۀ حضوریه است که به رفع حجب حاصل شود، و حجب همه به نقص و عدم برگردد و آنگاه فطرت به معشوق و مطلوب خود رسد که جمیع حجب ظلمانیّه و نورانیّه از میان برخیزد. پس شهود جمال جمیل مطلق، بی حجاب تعیّنات رخ دهد، و در این مشاهده شهودِ «کُلّ الکمال» حاصل شود، و فطرت به محبوب خود برسد؛ «الاَ بِذِکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» «وَ الَی الله المَصِیرُ» ـ وَ الَیهِ المَرجِعُ وَ المَآبُ.
و از این بیانات و مطالب سابق بر این، معلوم شود که علم از لوازم فطرت
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 262 است؛ به این معنی که اگر فطرت محتجب نشود، و در غلاف طبیعت نرود، متوجه به معرفت مطلقه شود، و اگر محتجب شود، به اندازه احتجاب از معرفت بازماند، تا برسد به آنجا که جهول مطلق شود.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 263