اگر این تغییر از یقین به غیر یقین باشد، نمیتوان به اجزا [کافی بودن عمل مکلف] معتقد بود؛ زیرا واقعیت هر چه باشد با علم و جهل [افراد] تغییر نمیکند.
بنابراین، اگر مجتهدی یقین داشته باشد که سوره جزء نماز نیست سپس یقین پیدا کند که سوره جزء نماز است یا امارهای در این میان به دست آید و یا اینکه یقین قبلی وی تغییر یابد، در این صورت برای او وجداناً یا تعبداً معلوم میشود که عمل انجام شده [نماز بدون سوره]
کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 127 مصداق مامور به نبوده است که با این وصف، قول به اجزا، پذیرفتنی نخواهد بود.
از آنجا که یقین قابل جعل نیست، لذا نمیتوان در مورد دلالت دلیل جعل بحث کرد که آیا یقین کفایت از واقع میکند یا به جای آن مینشیند؟ وجود یقین در موارد ترک مامور به [واجب شرعی] تنها یک عذر محسوب میشود که با برطرف شدن آن عذر، بر مکلف واجب است آن تکلیف را اگر زمانش سپری نشده است، دوباره بهجا آورد. و اگر از واجباتی باشد که قضا دارد، در صورت انقضای وقت، قضای آن را انجام دهد.
کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 128