امام خمینی در شهریور ماه سال ۶۵ به نامه یکی از اسرای دربند رژیم بعثی پاسخ داد.
حضرت امام مباحث درسى را خیلى منظم مطرح مى کردند.
من در سال 1331 شمسى پس از تحصیلات مقدماتى به قم مشرف شدم.
یک روز عصر هوا ابر بود. درس اصول در مسجد اعظم در بعدازظهر کمى طول کشید.
استفادهاى که از درس حضرت امام کردم شجاعت در علم و ابتکار در علم بود.
امام اخبار نجف را از طریق گروهی از ما طلاب دریافت میکردند.
امام میفرمودند اینطور نیست که آقاى بروجردی که از دنیا رفته مرجعیت و قدرت مرجعیت شیعه از بین رفته باشد.
امام مىفرمودند: این چه وضعى است که در مملکت از کاغذ اینجور استفاده مىشود؟
بعضى افراد بودند که مىخواستند با یک تیر چند نشان بزنند.
گاهی مدت درس ایشان، مخصوصاً درس فقه، به یک ساعت و نیم میرسید بدون اینکه خودشان احساس خستگی بکنند
در نجف، امام اجازه نمیدادند قدر و منزلت یکی از بزرگان دین توسط دیگران مورد بیاحترامی قرار بگیرد.
یک روز امام در میان کفشها متوجه کفش یکی از طلبهها شدند که فقط نیمی از آن سالم بود
بخشى از درس و گاه تمام آن به این تذکرات اختصاص مىیافت
مسائل بعد از انقلاب یکی بعد از دیگری رخ نمود که امام این مشکلات را رفع می کردند.
یکى از دوستانمان مىگفت: خانمى، که مستخدم خانه ماست و زهرا نام دارد، داستانى با امام دارد
امام جز به حقیقت الهی به چیز دیگری توجه نمیکردند.
در روز 21 / 3 / 1348 رئیس سازمان امنیت و فرماندار نجف به حضور امام رسیدند
جلوه هاى فقاهت حضرت امام(س) از آثار باقى ماندۀ ایشان به خوبى پیدا و مشخص است.
در ایام طلبگى براى ما امام تنها یک مدرس فقه و اصول نبودند، بلکه معلم اخلاق هم بودند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.