مجله کودک 60 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 60 صفحه 11

«برای پیمان بستن با من، دستهایم را گشودند،آن را کنار کشیدم وبستم.دوباره دستم را به سوی خود کشیدند،آن را پس کشیدم و در گوشه­ای نشستم. گفتم: من آن کوه بلند و برافراشته­ام که چشمه­های کمال و رودهای دانایی از آغوشم فرو می­بارند.حتی بلند پروازترین پرنده­ها نیز نمی­توانند برقله­های ایمان من پا بگذارند.» سوگند به خداوندی که ما را آفریده «مردم به سویم هجوم آوردند، مانند شتران تشنۀ چشمه­دیده.آنچنان­که بند کفشم پاره شد وآنها همچنان داد و قال کردند.ردایم رااز دوش انداختند وزیر پا پایمال کردند.گفتم به خدا سوگنداگرهمه روی زمین و آسمانهارا به رایگان به من بدهند تا پوست نا چیز دانه جوی را از دهان مورچه­ای به ظلم بگیرم، چنین ستمی را به مورچه­ای روا نمی­دارم و چنین چیزی را نمی­دارم و چنین چیزی را نمی­پذیرم.» «شادی مردم برای پیمان بستن با من،آن قدر بالا گرفت که کودکان به وجدآمدندوصدای فریاد سالخوردگان همه جا را فرگرفت.پس به ناچار دستم را پیش بردم و خودم را به خداوند بزرگ سپردم.» فرق خورشید شکافت و نوری از زمین به آسمان شتافت.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 60صفحه 11