مجله کودک 60 صفحه 24
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 60 صفحه 24

وقتی موشی می­خواست برای خودش و سوسکی خانم یک خانه بسازد، آمد و از او پرسید: «سوسکی گل ناز من، همسر و همراز من، می­خواهم برایت خانه بسازم، یک خانه با گلخانه بسازم. بگو چه جور خانه­ای دوست داری.» سوسکی جواب داد: «یک خانه می­خواهم با چند تا طاقچه، چند تا پنجره با دو تا باغچه.» این طرف باشد یه بوتۀ تمشک، آن طرف باشد یک بوته زرشک، گلهای پونه توی این باغچه،گل با بوته توی آن باغچه.» موشی راه افتاد تا یک تکّه زمین درست و حسابی پیدا کند زمینی که یک طرف آن زرشک باشد، یک طرفش تمشک. اینجا را بگرد،آنجا را بگرد، هر جا پایش کشید رفت، هر جا فکرش رسید رفت، ولی هیچ جا زمینی پیدا نکرد که یک طرفش بوتۀ تمشک باشد و یک طرفش بوتۀ زرشک. خسته و کوفته برگشت سر جای اوّلش. با غصه روی سنگی نشست و با خودش گفت: «این طرف تمشک ولی کو کجا؟ .اون طرف زرشک، سخته کار ما. یک چنین جایی نمی­شه پیدا. شاید هم باشه آن سر دنیا.» همین طور که موشی نشسته بود و فکر می­کرد، یک­دفعه از لای درختها چشمش به چیز قرمزی خورد. این طرف زرشک آن طرف تمشک خوب نگاه کرد و با خودش گفت: نکنه زرشک باشه یا بوتۀ تمشک باشه.» و بلند شد و با سر دوید طرف قرمزی.بله یک بوتۀ زرشک بود. وکمی آن طرتر هم یک بوتۀ تمشک بود.از خوشحالی یک جیغ موشی کشید. بیل و کلنگش را آورد و مشغول کندن زمین شد ولی ناگهان از یک سوراخ توی زمین یک موش کور سرش را بیرون آورد و با داد و فریاد گفت: «آهای آهای آقای موش،تو که دم داری با دو تا گوش،خیال نکن چشم ندارم تو را ندیدم.با این دماغم بوی تو را از دور شنیدم. خیال داری خانه بسازی! روی خانه­ام لانه بسازی؟من موش کورم ولی مثل شیر،با دم شیره می­کنی بازی؟ من می­زنمت، من می­کشمت،با این دندونهام، من می­خورمت.» آقا موشه اولش ترسید، بعد خودش را جمع و جور کرد و از جا پرید. شاخ و شانه کشید و صدایش را کلفت کرد و فریاد کشید: «برای سوسکی همسر نازم، می­خواهم این جا خانه بسازم. بی­خودی اینجا داد و قال نکن، من می­خورمت، تو خیال نکن!» خلاصه یکی این بگو یکی آن بگو،دعوا شروع شد و سوسن طاقدیس

مجلات دوست کودکانمجله کودک 60صفحه 24