مجله نوجوان 13 صفحه 25

انیمیشن نقشههای جینجر را عوض میکند و او راکی را مجاب میکند که به مرغها پرواز یاد بدهد. اجازه بدهید بقیه قصه را تعریف نکنیم. چون فرار جوجهای ارزش دیدن را دارد و پیدا کردنش در بازار کار آسانی است و به جای تعریف کردن قصه سراغ یک تحلیل از فیلم برویم. بیایید یک بار دیگر، خیلی گذرا خلاصه نصفه و نیمه فرار جوجهای را بخوانیم! خواندید؟ مزرعه که پر از مرغ است. زن بدجنس هم که از جنس خانمهاست. شوهرش هم که بیدست و پا و بفهمی نفهمی خل و چل است. راکی هم که در فیلم میبینید، دروغگویی است که بعداً متحول میشود. یک خروس پیر هم هست که ارتشی بازنشستهای است که هیچ کاری از دستش برنمیاید پس مردهای قصه کجا هستند؟ یک عالمه مرغ در یک زندان اسیرند، حقشان ضایع میشود و به آنها تحمیل شده که وظیفه آنها در زندگی فقط و فقط تخم گذاشتن است و متفکرترین آنها به دنبال بالی برای پرواز کردن است. شما کلمه فمینیست را شنیدهاید، فمینیست جنبشی بود که در ادبیات، هنر و فلسفه به وجود آمد. آنها طرفداران افراطی حقوق زن هستند و فلسفه عجیب و غریبی دارند. آنها هم معتقدند در طول سالهای دراز، جامعههای مردسالار، زنها را اسیر خود کردهاند و از آنها به عنوان ابزارهای بچهدار شدن و بزرگ کردن بچه و موجوداتی که فقط باید در کنار مردةا باشند و به آنها کمک کنند تا به اهدافشان برسند، استفاده کردهاند. زنها باید برای همیشه خودشان را از این قید و بندها آزاد کنند و حقشان را بگیرند. میبینید چه شباهتهای عمیقی بین این تئوریها و فرار جوجهای وجود دارد؟ کاملاً درست است. فرار جوجهای یک فیلم فمینیستی است که با کمرنگ کردن نقش مردان و نشان دادن بهرهکشی از مرغها تا پایان فیلم به تئوریهای فمینیستی وفادار مانده است. حتی منفیترین شخصیت فیلم زن است. منفی بودن شخصیت زن مزرعهدار به خاطر قدرت شخصیت است و زن بودن این شخصیت نشان میدهد که این فیلم حاضر نشده هیچ سکوی قدرتی را، نه مثبت و نه منفی، در اختیار مردها قرار بدهد. فرار جوجهای انیمیشنی عروسکی است که با حرکت دادن آرام عروسکها، فریم به فریم از انها تصویر گرفته شده. ساختن انیمیشن عروسکی کار خیلی سختی است ولی به خاطر امکان ساخت دکور و نورپردازی که به سازنده میدهد، هنوز هم مورد علاقه خیلی از کارگردانان حرفهای دنیای انیمیشن است. همین!