مجله نوجوان 81 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 81 صفحه 7

نمی توانم شلیک کنم چون به یک قناری دل باخته ام دبیر کل گفت احمق بگو بدانم چه می خواهی با این قناری بکنی؟ تو که گفتی جز شلیک کراری نمی شناسی . آیا تو تاکنون بی گناهی را نکشته ای ؟ مگر تفنگ را می تواند اختیاری باشد؟ تفنگ چرا کشته ام ، اما لگدی محکم به قاتل زدم دبیل کل خشک زده نگاهش کرد و گفت: تو به جرم توهین به تکنولوژی به جرم سلب حق از دولت های سرمایه داری به جرم پریشان کردن خواب سرمایه اران محکومی و از این لحظه بازداشت ماموران جلو آمدند و اما تفنگ با چابکی تمام گلنگدن را کشید و گفت یادتان باشد خودتان گفتید که کرداری جز شلیک کردن بلد نیستم . همه عقب رفتند و تفنگ نومید و پناه به راه افتاد . چه کسی درد او را می فهمید؟ وجدان عمومی خواب است و عشقی ناممکن در دل او تفنگ بی حاصل چند بار شلیک کرد . تلاش ابلهانه ای بود . مردمان پریشان شدند و هر کس پنداری می ساخت . یکی گفت تفنگی است که دیوانه شده تفنگی مست است . این یک حیله و فریب تازه است . تفنگ خسته و نومید رفت و زیر درختی افتاد . چشمانش سیاهی رفت . افتاد پندار که مرده بود . چند قناری بر شاخه درخت نشستند یکی دیگران را گفت این را می شناسید؟ تفنگی است که به یک قناری دل باخته است . دیگری گفت اما او باید قناری را بکشد تا معشوق را تصاحب کند . ناگهان فکری در ذهن تفنگ جرقه زد و گفت سخنی دارم بیچاره قناری ها خواستند بپرند گفت نه به خدا شلیک نمی کنم . من دلباخته یک قناری کی می توانم به شما قناری های معصم شلیک کنم همه با تردید گفتند گوش می دهیم گفت من می خواهم عشق را عاشق باشم . نه معشوق را یکی از قناری ها پرسید چگونه؟ گفت من به یک قناری دل باخته بودم اما برای آن که او را تصاحب کنم باید می کشتم چرا که تفنگ تنها یک کردار را قادر است کشتن اما اگر همه قناری ها معشوق من باشند دیگر تفنگی هستم که عشق قناری را عاشق است؟ قناری ها لبخندی زدند و از درخت به زیر آمدند و تفنگ را با هم گرفتند و به آسمان پرواز کردند . تفنگ گفت: کدام چشم زماحمی است تا کورش کنم؟ کدام دست به تجاوز بلند است تا کوتاهش کنم؟ کدام دل بدخواه شماست تا سوراخش کنم؟ می خواهم تفنگی باشم در خدمت عشق قناری قناری ها خندیدند و گفتند تفنگی بود که به فوجی قناری دل سپرد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 81صفحه 7