مجله نوجوان 81 صفحه 30
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 81 صفحه 30

تقدیم به حضرت امام و به پاس سخنانش در روز ولادت ولی مومنان سلمان هراتی جمهوری گل محمدی شگفت انگیز تر از کهکشان مساحت مبهم پیشانی توست که در آفرینش خورشید بی نظیر است و عجیب تر از جنگل انبوه گیسوان تو که با شتابی بی مانند پرنده می پروراند اه بالا بلند اقیانوس روشنایی فردا کسی راست که تو او رایی با تو جز آفتاب دمساز نیست تو را جز بهار و درخت نمی شکیبند با تفنس تو می نالند عجبا به آتش می کشاند مرا ناسپاسی شان اینان حنجره دگران با ت نبودند تو را نشنیدند تو را نخواندند از بد بامداد که شروع لبخندی بودی و آفتاب با تو چگونه توانند بود این زمان که سراسر صبوری می طلبی و التهاب ای باغ ای چراغ چگونه تو را دوست بدارند بی کمترین نشانی از داغ مرا جز این نیست که ظرفیت درد نیست وگرنه کدام آفتاب در یورش طوفانها کاهش می یابت نگاهت می کنم از دیرو وسیع تر شده ای چشم بدت دور آنجا ک ه عطر تو نسیت چیست؟ یک مجله خارجی از قول یک فیلسوف خوشبخت که از پنج سالگی تا هنوز فراک می بندد نقل کرد انسان حیوان ناطقثی است که شراب می خورد و دانس می رقصد امروز این تازه ترین تعریف انسان است زمین در کویر ستانی خفته است وتو تنها چشمه سار روشن این غربت را به زوالی تو همان بلال و از ماذنه این شوره زا بانک محمدی می افشانی باران نثار همیشه باد بهار جاده ا از حضور همواره کاروانیان معطر است درختان از سلامت سبز برخوردارند و رودها با خروش های متفاوت خویش به تنوع این فصل می افزاینده من چگونه به تردید تن دههم حتی اگر نفسهایی مسمو از تشنج حنجره بوزند باید بگوید: چه بی شرمنده اینان که مرتبه تو را باعاقبت خویش اندازه می گیرند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 81صفحه 30