مجله نوجوان 81 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 81 صفحه 12

نویسنده: آلفرد هیچکاک مترجم: مهرک بهرامی قسمت دوم خواب در جهنم نزدیک ساعت 3 بعد از نیمه شب ، «کاوندر» پاکت خالی سیکارش را مچاله کرد و در کشوی میز به جستجوی سیگار پرداخت اما چیزی نیافت . بی خوابی خودش به قدر کافی بد بود و بی سیگاری را دیگر نمی توانست تحمل کند . مرد برخاست و به سرعت لباس پوشید و از اتاق هتل بیرون رفت و سوار آسانسور شد . آسانسور اتوماتیک بود و کاوندر را بی سرو صدا به طبقۀ همکف برد . مرد جوان دو سه کیلومتر در خیبان های خلوت سرد و نیمه تاریک گشت تا یک دراگ استوار شبانه روزی یافت و از متصدی پیر و خواب آلود مغازه چهار بسته سیگار خواست . مغازه دار سیگارها را آورد و پرسید «چیز دیگری نمی خواهید آقا؟» کاوندر وسوسه شد که بگوید چرا یک چیزی که بی خوابی را درمان کند ولی نگفت وقتی چند پزشک برجسته و یک رانکاور مشهور نوانسته بودند مرض مزاحم او را درمان کنند از مغازه دار سالخورده و بی حالی چون این مرد چه کاری می آمد> کاوندر آهسته و قدم زنان به هتل برگشت و بی خواب سکل روی تخت افتاد و پشت هم سیگار دود کرد تا صدای زنگ ساعت شش صبح بلند شد سپس دوباره لباس پوشسید و صبحانه نخورده به اداره رفت . هنوز نرسیده جامیسون رئیس شرکت احضارش کرد . لبخند ناخوشایندی روی لب های رئیس ماسیده بود . رئیس گفت خوب نگاه کن رفیق . چرا تو حواست را جمع نمی کنی؟ یک اشتباه و دو اشتباه قابل چشم پوشی است اما وقتی یک برناه را کامل خراب کنی این می تواند باعث ورشکستگی کمپانی شود . می دانی اگر من متوجه اشتباه بزرگ ت نشه بودم چه اتفاقی می افتاد؟ هیچی همه کشتی های بخار ما بی مسافر به گوشه و کنار دنیا می رفتند . کاوندر زیر لبی جواب داد متاسفم من این اواخر حال و احوال درستی نداشته ام. جامیسون اخم کرد: بله قیافه ات نشان می دهد تو هفته هاست که این طوری چه خبره چارلی؟ مطمئنی که مشکلی نداری؟ کاوندر لبخند ضعیفی زد: من دکتر رفته ام چیزی نیست فقط بی خواب

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 81صفحه 12