مجله نوجوان 81 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 81 صفحه 14

حکایت های بهلول شاعری یاوه سرا در حضور او غزلی بخواند و گفت می خواهم که این غزل را به دروازه شهر آویزم تا شهرت یابد گفت: مردم چه دانند که آن شعر توست؟ مگر آن که تو را نیز پهلوی شعرت بیاویزند . شاعر مهمل گو پیش او رفت و گفت: چون به خانه کعبه رسیدم دیوان شعر خود را برای تبرک بر حجرالاسود مالیدم گفت: اگر در آب زمزم می شستی بهتر بود روزی در بزم طربی حاضر بود و مطربی به غایت بد صدا خوانندگی می کرد و اهل مجلس در غذاب بودند گفت در کتب حکمای قدیم دیده ام که جغد دلیل هلاک آدمی است اگر این سخن راست باشد آواز این مطرب دلیل هلاک جغذ است از او پرسیدند که وقت طعام خوردن کی است؟ گفت غنی را وقتی که گ رسنه شود و فقیر را وقتی بیابد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 81صفحه 14