جهان سرشار از عطر خمینی است
سلام می کنم به آبی آسمان .
و به زلالی چشمانت که نور خداوند در آن می درخشد .
سلام می کنم به باران های رحمت خداوند .
و به اشکی که بر رنج های مردمانت ریختی .
سلام می کنم به آفتاب .
و به گرمای دلنشین کلامت که دشمنانت را می لرزاند و دوستانت را امید می بخشد .
سلام می کنم به رودها .
و به دستانت که طراوت بخش کوچه های لبنان است .
سلام می کنم به درختان .
و به قامت ایستاده ات که این چنین هراسی در دل تبرها افکنده است .
سلام می کنم به کوه ها .
و به استواری آنگاه که بر جنازۀ فرزند شهیدت ایستاده بودی .
کاش می توانستم به تو نزدیکتر باشم .
به ایمانت ، به استواری ات ، به جوش و خروشت و به دیوار های خانه ات .
کاش خانه ات در همسایگی ما بود که ما نیز با خورشید همسایه می شدیم .
مردمان تو را بسیار بیشتر از لبنانی ها می شناسند .
عطری که جامه های تو در کوچه ها می پراکند ،
سال هاست که برای مردم ایران آشناست .
عطر جامه های تو در دوازدهمین روز بهمن ماه 1357 تمام کوچه ها و خیابان های ایران را فرا گرفت .
عطر جامه هایت را می شناختم پیش از آنکه نامت را بلد باشم .
عطر جامه هایت با من رفیق بود و به هر جایی که می رفتم همراهم می آمد؛ از خانه تا مدرسه ، از مدرسه تا خانه و از خانه تا مسجد محله و محراب حاج شیخ مرتضی .
حالا هر وقت دلم برای عطر جامه هایت تنگ می شود به مزار شهدای گمنام می روم و دنبال نشانی برادرانت در جبهه های فکه و شلمچه می گردم .
حالا هر وقت دلم برای عطر جامه هایت تنگ می شود سری می زنم به بهشت زهرا ، به مرقد مطهر امامم که خانۀ دل توست .
اسلحه ات را محکم تر در دستانت بفشار و فریاد کن که خورشید تنها برای دیدن گل های محمدی است که طلوع می کند .
سلام بر تو ای فرزند علی و فاطمه و سلام بر جهان که سرشار از عطر خمینی است .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 109صفحه 3