مجله نوجوان 109 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 109 صفحه 17

فیل ها به خاطر می سپارند فیل ها حافظۀ فوق العاده ای دارند . آنها هرگز دچار فراموشی نمی شوند . دانشمندان عقیده دارند فیل ها هیچ وقت جاهایی را که مدتی در آن زندگی کرده اند از یاد نمی برند و حتی اگر تغییرات فراوانی هم در آن محل ایجاد کرده باشیم باز هم راه خودشان را پیدا می کنند . این تصویر یک ماده فیل را نشان می دهد که دارد از لابی یک هتل در زامبیا عبور می کند . او فقط یک هدف دارد و آن هم رسیدن به درخت انبه ای است که توی حیاط هتل قرار دارد . این فیل در گله ای زندگی می کند که هر سال با رسیدن بهار ، به این منطقه آورده می شدند . در این منطقه یک درخت بزرگ انبه بود که میوه های خوشمزه ای داشت . فیل ها به مدت بیست و پنج سال ، با همین برنامه زندگی کردند و خوردن میوه های این درخت در روز های اول بهار ، جزئی از زندگی شان شده بود تا اینکه هفت سال پیش در این محل هتلی ساخته شد و درخت انبه در حیاط هتل جا گرفت . بعد از مدتها ، وقتی گلۀ فیل ها به این منطقه رسید . این فیل ماده بدون مکث از پله های هتل بالا رفت و راهش را از میان سالن اصلی پیدا کرد و خودش را به حیاط درخت انبه رساند . بقیۀ فیل ها هم از او تبعیت کردند و لحظه ای بعد حیاط هتل پر از فیلهایی شد که با شادمانی به جان درخت انبه افتاده بودند و بی توجه به اطرافشان ، میوه های آن را می بلعیدند . فیل ها با هم صحبت می کنند فیل ها همیشه در حال صحبت کردن هستند . شاید اینکه آن ها با هم گفتگو می کنند چیز جالبی باشد . اما همین موضوع توریست ها و کاوشگران را به دردسر انداخته است ، چون بیشتر توریستها و کاوشگران حیات وحش برای عبور از جنگل های آفریقا ، از فیل استفاده می کنند . آن وقت صدای بلند فیل ها و داد و فریادهایی که بر سر هم می کشند حیوانات دیگر را فراری می دهد و فرصت دیدن این حیوانات را از توریستها می گیرد . جان رابرتز سرپرستی از دو فیل پر سر و صدا را به عهده دارد . آن ها آن قدر بر سر هم داد و فریاد می کشند و با هم صحبت می کنند که او مجبور شده از هم جدایشان کند و در طول روز هر کدام را به جاهایی بفرستد که از هم کیلومترها فاصله داشته باشند . اما شبها وقتی به خانۀشان می آیند دوباره صحبتهایشان گل می کند و خواب را بر دیگران حرام می کنند . جان رابرتز می گوید : « آنها حتی اگر به هم چسبیده باشند ، باز هم دوست دارند فریاد بکشند . من شبها توی گوشم پنبه می گذارم ، و گر نه محال است خوابم ببرد ! »

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 109صفحه 17