مجله نوجوان 167 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 167 صفحه 7

تصاویر: مجید صالحی معلم عزیزم باید مرا ببخشی ! با اینکه ماشینت را چهار کوچه آنورتر از مدرسه پارک می­کردی و پیاده آن راه را می­آمدی، نمی­دانم چه طور شد که به طور اتّفاقی فهمیدم که آن ماشین شماست. بقیّه ماجرا تقصیر من نبود. من فقط می­خواستم ماشینتان را پنچر کنم امّا چون دانش­آموز با فرهنگی هستم، تیزی به همراه نداشتم و تصمیم گرفتم ماشین شما را با سیگارت پنچر کنم. من از کجا باید می­دانستم که باک ماشین شما نشتی دارد؟! معلّم عزیز! مرا ببخش! آن روز که کلاس آتش گرفت و آن روز که سقف کلاس ریخت و آن روز که یکهو یک بمب گنده در کلاس ترکید، من هیچ قصد بدی نداشتم! معلم عزیزم باید مرا ببخشی! من دزد نیستم ولی آن روز که همۀ ورقه­های امتحان گم شد، من اصلاً درس نخوانده بودم و خیلی بد امتحان داده بودم. اول می­خواستم فقط ورقۀ خودم را بردارم اما قبول کنید که اگر ورقۀ من گم می­شد، شما می­گفتید که من غایب بوده­ام و به من -0- می­دادید. بله! امکان نداشت قبول کنید که ورقۀ مرا گم کرده­اید! دیدید تقصیر خودتان بود؟

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 167صفحه 7