مجله نوجوان 179 صفحه 18

قلی به فضا پرواز می­کند مجید صالحی دیدیم که قلی در قسمت قبل مجبور به کار در مجله دشمن شد ولی قلی این خفت را تاب نیاورد و به صورت قاچاقی از افغانستان فرار کرد. من یک جوجه زرد کوچولوی طلایی­ام از افغانستان خارج شد به منطقه­ای خوش آب و هوا رسید ناگهان در آسمان چیزی شبیه بشقاب پرنده دید پس اونایی که میگن بشقاب پرنده اس ایناس بشقاب پرنده به محض برخورد با قلی با سیاره خود این قضیه را در میان گذاشت از پشه به مریخ من الان با یک موجود ناشناس برخورد کردم دستور چیه بشقاب پرنده دستور میگیرد که قلی را دستگیر کند عجب این شایعات چقدر به نظر واقعی می آید بیخود نیست که همه می گن اینا بشقاب پرنده ااند. قلی در حالی که بالا می رود باز هم باور ندارد که چه اتفاقی دارد می افتد بابا ای ول عجب شایعه با حالیه تکنولوژِ هم وارد شایعات شده ای ول بابا ای ول. مریخی ها او را به سفینه خود بردندودر مورد اینکه او چه موجودی میتواند باشد حدسهایی زدند من می گم که اون یک موش کوره که قادر به پروازه من می گم اون یک بوقلمون ناقص الخلقه است من میگم اون یک خره آخه هر کی که ما رو میدی فرار می کرد ولی اون داره می خنده