مجله نوجوان 226 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 226 صفحه 20

دانش دوست این تلفن عزیز امروزه تلفن در تمدن بشر نقش بسیار مهمی دارد . اگر تلفن نباشد ارتباطات قطع شده و نظام اجتماعی فرو می پاشد . بانک ها تعطیل می شود و بازار بورس از کار می افتد ، فرودگاه ها بسته می شوند و قطارها از حرکت باز می مانند و خلاصه سلسله اعصاب جامعه فلج می گردد . اصولاً تصور زندگی بدون تلفن غیرممکن است ولی اکنون با تمام این حرف ها می خواهیم به روزگاری برویم که تلفن هنوز اختراع نشده بود و تصور یک چنین چیزی در ذهن انسان های آن عصر نمی گنجید . الکساندر گراهم بل در سال 1847 میلادی در شهر ادینبورگ به دنیا آمد . ولی در کودکی همراه خانواده اش به آمریکا رفت و در بوستون تحصیلات ابتدایی خود را شروع کرد . بعد از پایان تحصیلات ابتدایی دوباره همراه خانواده اش به زادگاهش یعنی ادینبورگ برگشت و شروع به درس خواندن کرد . پس از اتمام دوره ی تحصیلی خود و گرفتن مدرک ، مشغول به تدریس شد . او معلم دانش آموزان استثنایی « کر و لال ها » شده بود و بر اثر تماس با آن ها می خواست که با اختراع وسیله ای به کر ولال ها حرف زدن و شنیدن یاد دهد . به همین علت شروع به تحقیق کرد و تمام سرمایه ی زندگیش را به روی آزمایشات خود گذاشت . بعد از مدتی یکی از بازرگانان ثروتمند که وصف او را شنیده بود ، دخترش را نزد او فرستاد تا شاید حرف زدن را یاد بگیرد ، او کر و لال مادرزاد بود و به الکساندر قول داد که اگر به دخترش کمک کند تا حرف زدن را یاد بگیرد از نظر مالی او را در رفاه کامل می گذارد . الکساندر هم به پدر او قول داد که اختراعی کند تا دخترش هم حرف بزند و هم بشنود . پدر آن دختر که نامش هوبرد بود سرمایه ی کافی در اختیار الکساندر گذاشت تا او بتواند کارش را انجام دهد . الکساندر برای رسیدن به هدفش کارهایی می کرد که افراد عادی هاج و واج مانده بودند و اختراع او را یک کار احمقانه می دانستند و به او می خندیدند . او گوش داخلی یک جنازه را بیرون آورد و انتهای یک قطعه نی سبک را بر روی پرده ی حساس آن قرار داد . و انتهای دیگری را روی شیشه دودزده ای گذاشت . هنگامی که به پرده ی گوش فریاد زد ، بر اثر لرزش پرده ، قطعه نی به ارتعاش درآمد و نوک آن بر روی شیشه ی دودزده خطوط نامفهومی می کشید . اما الکساندر بعد از مدتی از این پروژه دست برداشت چون نتوانست از آن نتیجه ای بگیرد ، چند سال قبل از این ماجرا یک دانشمند آلمانی دستگاهی به نام تلفن اختراع کرده بود ولی اصلاً کاربرد مفیدی نداشت . الکساندر تصمیم گرفت همراه تنها دوستش واتسون اختراع دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 14 پیاپی 226 / 27 تیر 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 226صفحه 20