* پسرم! آن چه مورد نکوهش
و سرمایه و اساس شقاوتها و بدبختیها
و هلاکتها و رأس تمام خطاها و خطیه
هاست، حب دنیاست که از حب
نفس نشأت میگیرد. عالم ملک مورد
نکوهش نیست بلکه مظهر حق و مقام
ربوبیت اوست. و مهبط ملائکه الله
و مسجد و تربیتگاه انبیا و اولیا- علیهم سلامالله- است و عبادتگاه صلحا و
محل جلوۀ حق بر قلوب شیفتگان
محبوب حقیقی، و حب به آن اگر
ناشی از حب به خدا باشد و به عنوان
جلوۀ او- جلّ و علا- باشد، مطلوب و
مورد کمال است و اگر ناشی از حب به نفس باشد، رأس همۀ خطیئههاست.
* پس دنیا مذموم در خود تو است؛
علاقهها و دل بستگیها به غیر صاحب
دل موجب سقوط است. همۀ مخالفتها
با خدا و ابتلا به معصیتها و جنایتها و
خیانتها از حب خود است، که حب
دنیا و زخارف آن و حب مقام و جاه
و مال و منال از آن نشأت میگیرد
و در عین حال که هیچ دلی به غیر
صاحب دل به حسب فطرت بستگی
نتواند داشت، لکن این حجابهای
ظلمانی و نورانی که ما را و همه را
از صاحب دل غافل دارد و به گمان و
اشتباه خود، غیر صاحب دل را دلدار
میداند، ظلمات فوق ظلمات است.
پدرانهها
* انسان در این عالم در معرض
تحولات است. گاهی مصیبتها بر او
وارد میشود و گاهی دنیا به او رو
میآورد و به مقام و جاه و مال و منال
و قدرت و نعمت میرسد. و این هر
دو پایدار نیست، نه آن کم و کاستیها
و مصیبتها تو را محزون کند که عنان
صبر از دستت برود، که گاه شود آن
چه مصیبت و کمبود است برای تو
خیر و صلاح باشد «عسی ان تکرهوا
شیئاً و هو خیر لکم»؛ و در اقبال دنیا
و رسیدن به آن چه شهوات اقتضا
میکند خود را مبارز و تکبر و فخر
بر بندگان خدا مکن، که
بسا باشد آن چه را
خیر میدانی شر
باشد برای تو.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 191صفحه 10