مجله نوجوان 191 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 191 صفحه 15

نام کتاب: لطیفه‏های تصویری و نوشتاری چگونه ساخته می‏شوند؟ نویسندگان: محمد رفیع ضیایی، غلامرضا کیانی ناشر: مؤسسۀ انتشارات چرخ و فلک در مقدّمۀ این کتاب آمده است: معمولاً لطیفه‏ها را یا تعریف می‏کنند یا می‏خوانند و کمتر کسی جز افراد متخصص این فن به فکر می‏افتد که بداند لطیفه‏ها چگونه ساخته می‏شوند. در این کتاب کوشش شده است به صورت خیلی ساده روشهای ساخت لطیفه‏های تصویری (کارتون- کاریکاتور) و نوشتاری را توضیح بدهیم و کسانی که علاقمند و نیز دارای استعداد خلق شوخ‏طبعی تصویری و نوشتاری هستند را راهنمایی کنیم که چگونه می‏توان لطیفه‏ها را مصوّر کرد و یا بر عکس، آنها را به صورت نوشتاری درآورد. لطیفه‏های نوشتاری این کتاب توسط غلامرضا کیانی جمع­آوری شده و کوشش شده است که لطیفه‏های ساده و کودکانه‏ای انتخاب شود یا بهتر بتواند مورد استفادۀ گروه سنی کودکان و نوجوانان قرار گیرد. سایر مطالب، انتخاب کارتونها و نیز طرح تزیینی توسط محمدرفیع ضیایی آماده شده است. نام کتاب: آقای گام! شما بدجنسید؟ نویسنده: اندی استنتون تصویرگر: دیوید تزیمن مترجم: رضی هیرمندی ناشر: مؤسسۀ انتشارات چرخ و فلک بخشی از متن کتاب: آقای گام پیرمرد بداخلاقی بود با ریش قرمز و یک جفت چشم خون گرفته که مثل هشت پایی که در غاری ناجور چنبره زده باشد، به آدم خیره می‏شد. از آن موجودات یک ‏پارچه وحشتناک بود که از بچه‏ها و حیوانات و از شوخی و تفریح و بلال نفرت داشت. عشقش تمام روز چرت زدن توی رختخواب و تنهایی و غر زدن به زمین و زمان بود. یا ول بود تو رختخواب یا غرولند می‏کرد و یا دماغش را فین می‏کرد و لیس می‏زد. بیشتر مردم شهر لامونیک بیبر از او فراری بودند و بچه‏ها ازش می‏ترسیدند. مادرها به بچه‏ها می‏گفتند: «وقتی می‏گم بخواب، بگیر بخواب و اِلّا آقای گام میاد سر عروسکهات داد می‏زنه و کتابهاتو لک و پک می‏کنه.» این کلک معمولاً می‏گرفت. آقای گام وسط شهر، در خانه‏ای درندشت و خیلی خوب زندگی می‏کرد. راستش را بخواهید، آن قدرها هم خیلی خوب نبود چون خانه را به یک طویلۀ بوگندو تبدیل کرده بود. اتاقها پر بود از آت و آشغال و جعبۀ خالی پیتزا. شیشه‏های خالی شیر همه جا ولو بودند، عین سربازهایی که در جنگ با شیر و ماست زخمی شده باشند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 191صفحه 15