توصیههای ایم
1- ورقههای جزوۀ 300 صفحهای دوستتون رو که ازش گرفتین زیراکس کنین، قاتی پاتی بذارین و بهش پس بدین.
2- چراغ توالتی رو که آدم توشه خاموش کنید.
3- توی مهمونیها مرتب از بچۀ چهار سالتون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه.
4- یکی از پایههای صندلی معلمتون رو لق کنید.
این شعار که عجب
چیز مزخرفی است،
فایل را جلوی چشم
دوستتان پاک کنید و
کلّی نصیحتش کنید که
این چه چیزهایی است
که در گوشیاش دارد.
اگر دیدید جوّ مناسب
است، گوشیاش را
بگیرید و همۀ محتویات
مالتی مدیایی آن را پاک کنید!
وقتی به حمّام میروید گوشی خواهر یا برادرتان را با خودتان ببرید که وقتی آن تو هستید، در حال دوش گرفتن موسیقی هم گوش دهید. اگر خودتان هم با صدای بلند بلند با خوانندۀ توی گوشی همخوانی کنید که دیگر محشر است!
صبح که به مدرسه میروید، عینک
خواهرتان را اشتباهی- تأکید میکنم
که اشتباهی- درون کیفتان بیندازید
و با خود به مدرسه ببرید!
اگر برادرتان عادت دارد گوشیاش
را روی «صدا خفه کن» یا همان
حالت «سایلنت» قرار دهد،
صدای زنگش را بلند کنید.
اگر هم از این عادتها ندارد،
گوشیاش را در حالت
«سایلنت» قرار دهید تا
زنگش کمی استراحت
کند!
گواهینامۀ خواهرتان را
از کیفش در بیاورید و یک
کارت تبلیغ «تخلیه چاه و
تشخیص ترکیدگی لوله» به
جایش بگذارید.
اعصابنوردی کرده باشد. خلاصه هوای حوصلۀ ما بدجوری ابری شده است.
این مسئله، درس بزرگی به اعضای کلوپ داد و آن هم این بود که یکی
از عواملی که به اعصابنوردی معنا میدهد، حسّ رقابت است. یعنی وجود رقیب، یکی از ارکان اصلی اعصاب نوردی به شمار میرود. اگر قرار باشد همه با هم مهربان باشند و تا همدیگر
را دیدند برای هم غش و ضعف کنند که سلسلۀ اعصابنوردیون سالها پیش منقرض میشد!
چند روش ساده
در خیابان، جلوی افراد مختلف را بگیرید و از آنها آدرس بپرسید ولی وقتی دارند به شما آدرس میدهند وسط حرفشان بپرید و با آنها مخالفت کنید و طوری وانمود کنید که خودتان خیلی بهتر از او آدرس را بلدید!
به زور متوسل شوید تا دوستتان
برایتان یک فایل موسیقی یا عکس
یا فیلم را به وسیلۀ بلوتوث ارسال
کند. وقتی فایل را دریافت کردید،
یک بار از آن استفاده کنید و بعد با
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 191صفحه 23