مریم شکرانی
مقاله آموزشی!
چگونه اوقات فراغت خود را هدر بدهیم؟!
همانطور که می دانید چند روز دیگر اوقات فراغت ما دانش آموزان عزیز آغاز می شود. البتّه اگر کادر عزیز آموزشی مدرسه بگذارند و ما
را تجدید نکنند.آهان به نکتۀ خوبی اشاره فرمودم. باز همانطور که می دانید هیچ انسانی دلش نمی خواهد تجدید شود مگر انسان مرض
دارد و یا دلش درد می کند که تجدید بشود و کلّ تابستان را هم به مدرسه برود؟ هر کسی نداند شما که خوب می دانید که بنده و امثال
بنده سایۀ مدرسه را هم با تیر می زنیم بنابر این نتیجه می گیریم که ما مرض نداریم که تجدید بشویم ولی حیف که این معلمها با آدم لج
هستند و نمی گذارند آب خوش از گلوی ما پایین برود.حالا بگذرید از بنده که به دلیل کمبود امکانات روحیه ام به شدّت درب و داغان
است و نمی توانم درس بخوانم. آخر این چه روزگاری است که یک گربۀ خاک بر سر چند میلیارد تومان ارث گیرش بیاید (این خبر را از
توی روزنامۀ زیر سبزی خواندیم) آن وقت بابای ما نتواند یک ماشین مسابقه ای صد میلیونی ناچیز برای ما بخرد که اوقات فراغت ما
هدر نرود؟دنیای نامردی است.آدم دلش برای بابایش کباب می شود. خوب شد که بابای ما آن گربۀ خر پول را نمی شناسد وگرنه
می رفت و از آن پول قرضی یا وام می گرفت و آبروی بشریت را می ریخت.
بله می گفتیم که چند روز دیگر اوقات فراغت ما شروع می شود.البتّه ما در زندگیمان اوقات فراغت زیادی داریم ولی گوش شیطان
کر پدرمان نمی داند و گرنه به زور دست ما را می گرفت و در کلاسهای تابستانی و کلاسهای فوق برنامه و آزاد ثبت نام می کرد و کمپلت
اوقات فراغتمان را هدر می داد.اینکه پدر ما چگونه از اوقات فراغت ما سر در نمی آورد مبحثی است که در ادامه خدمتتان خواهم گفت.
فعلاً...دِهِه!زهر مار هِی سر آدم را گرم می کنند و نمی گذارند سر موضوع
اصلی برویم.اصلاً به شما چه ربطی دارد که پدر بنده چگونه از اوقات
فراغت بنده سر در نمی اورد؟همه جا آدم را چپ و راست سین جیم
میکنند.ما که مردیم دیگر، از دم در مدرسه بگیرکه بابای مدرسه با آن
چشمهای عینهو اشعۀ ایکسش تا مغز استخوانآدم را موردتجسّس
قرار می دهد تا بابای خود آدم که چپ و راست لباس آدم را مورد
استنشاق قرار می دهد که خدای نکرده...سیگار چیه بابا؟!...حمام و
نظافت شخصی مان را دو دَر نکرده باشیم. حالا هم که می خواهیم چهار
کلمه مقالۀ علمی بنویسیم این مخاطب فضول نمی گذارد و چپ و
راست آدم را سین جیم می کند.به هر حال این هم که آدم
گیر چهارتا مخاطب اینجوری بیفتد خودش یکی از راههای به هدر
رفتن اوقات فراغت است.
امّا مسئلۀ اوقات فراغت؛ اوقات فراغت یکی از چیزهایی
است که گوش شیطان کر برای ما بسیار فراوان است.بشر از
روز اول و ازل به فکر تولید راههایی برای سر به نیست کردن
اوقات فراغت خویش بود. به عنوان مثال بشر اوّلیه برای
حصول به این مهم سعی می کرد بنشیند و هی خالهای
پشت دایناسور را در دو جهت معکوس و راستکی (از آن
وریه معکوس) بشمارد.
بعد چیزهای دیگری اختراع شد. بشر به این فکر افتاد
که به شیوۀ دیگری اوقات فراغت خود را هدر بدهد.مثلا به
مکتب برود و یک دل سیر کتک بخورد و به سر
خانه و
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 124صفحه 16