مجله نوجوان 124 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 124 صفحه 20

فروردین پارسا ماجراهای آقای فلسفه... ...III هراکلیتوس جنگ طلب قصّۀ خواهران آقای فلسفه و آرای مشابهش با فیثاغورث در شمارۀ قبل از نظر شما خوانندۀ خردورز! گذشت. خاصه آنکه بسیاری از آرا، مربوط به جیب مبارک و. .. بود و اساساً پول در آن حرف اوّل را می زد. بگذریم که این خواهرزن مثل بختک افتاده روی زندگی آقای فلسفه و اصلاً به هیچ وجه نمی شود اثر فکرهای بی ربطش را بر زندگی خانوادگی آدمی که عمری را با مسالمت در فکر و اندیشه زندگی کرده خنثی کرد چه می شود کرد؟! زندگی آقای فلسفه هم اینطور رقم خورده است و به قولی باید بسوزد و بسازد. تاریخ فلسفه بعد از فیثاغورث، فیلسوف دیگری دارد به اسم «هراکلیتوس»،این آدم که اسمهای مختلفی داشته مثل «هراقلیتوس»، «هراکلیت»، و..درست نظیر آقای فلسفه که از دست خواهرزنش به عذاب است. از دست شاگردی به نام «زنون» مصیبتها کشیده است و با اینکه، «زنون» شاگردش بوده، امّا هر نظری که هراکلیتوس می داده، او در فرصت مناسب رد می کرده یا علیه آن استدلال می آورده است. آقای فلسفه هم همواره این «هراکلیتوس» را الگوی صبوری خودش می دانسته و به او اقتدا می کرده است. خب حتماً اول باید بگوییم که این هراکلیت خان چی می گفته که «زنون» به او گیر می داده است. ما نقل آرای هراکلیت را عیناً از درس گفتارهای آقای فلسفه می آوریم و خودمان بر آن حاشیه می زنیم: 1-همه چیز در حرکت است! هراکلیت بزرگ معتقد بود در هستی، توقف و وجودی نیست، همه چیز دائماً در حرکت و شدن تازه است (همان صیرورت خودمان)و از این جهت هیچ وجود و چیز ثابتی نیست، بنابراین باید گفت جهان در حرکت دایم است و توقف ندارد. تحشیهها: خب زنون حق داشته 9 تا استدلال علیه این رأی بیاورد! یعنی که هیچ وجودی نیست؟ اگر نیست پس خودِ تو کجایی و از کجا می دانی که هستی؟ چرا نمی­گویی من هم نیستم و هراکلیت مرد تا ارثیه ات برسد به همین زنون که برود شمال، ویلا بخرد و صفا کند؟!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 124صفحه 20