مجله نوجوان 142 صفحه 26
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 142 صفحه 26

قربان ولیئی آسمانها آسمانی ها پس کجا راه بروم؟ پس کجا راه بروم؟ روزی، عارف بزرگ، خواجه عبدالله انصاری با یکی از شاگردانش راهی جایی شد. شاگرد، چنان که رسم است پشت سر خواجه در حرکت بود. خواجه گفت: «ای پسر! پشت سر من راه نرو.» شاگرد با خود گفت: «اشتباه کرده­ام، شاید باید در سمت راست خواجه راه بروم و خواجه می­خواهد با من سخن بگوید.» پس به سمت راست رفت. لحظه­ای بعد خواجه گفت: «ای پسر! در سمت راست من راه نرو.» شاگرد با خود گفت: «خطا کردم! سمت راست، جای بزرگان است.» پس به سمت چپ رفت، اندکی بعد خواجه گفت: «ای پسر! در سمت چپ من راه نرو.» شاگرد باخود گفت: «پس حتماً باید پیشاپیش خواجه بروم تا راه را بر او باز کنم.» و چنین کرد. اما اندکی بعد، خواجه برای مرتبۀ چهارم او را به خود خواند و گفت: « ای پسر ! پیشاپیش من راه مرو.» شاگرد، حیران شد و گفت : «استاد! پس کجا راه بروم؟» خواجه گفت: «ای پسر! راه خویش را بیاب و از آن سوی حرکت کن.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 142صفحه 26