مجله نوجوان 144 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 144 صفحه 11

ازحامدقاموس مقدم نمی­گم چون حتماً بعداً حذفش می­کنین. تهمینه: حالادختره اونجا بود؟ ملیحه:نه بابا! دخترۀ پررو به هوای خونۀ ما از دانشگاه جیم می­شد و معلوم نبو دکجا می­رفت. من که از اول ازش خوشم نمیومد. هر چی هم به مامانم اینا می­گفتم، فکر می­کردن دارم حسودی می­کنم. خواهرم که چند روز بعد برگشت معلوم شد که از همه کارای دختره خبر داشته ولی از ترس اینکه مبادا مامانم اینا نگران بشن، هیچی نمی­گفته. با اینکه دست دختره رو شد و چند وقت بعد هم از دانشگاه اخراج شد. هر وقت اسمش میاد، رنگ خواهر من می­پره و عصبی می­شه. فاطمه: فکر می­کنی تقصیر کی بوده؟ ملیحه : معلومه! تقصیر مامانم اینا که اونقدر که به یه غریبه اعتماد داشتن به خواهر من اعتماد نکردن. بابا مامانا یه وقتایی اونقدر می­خوان محکم کاری کنن که همه چیز رو داغون می­کنن. فاطمه : خب از روی دلسوزیه ! ملیحه : من که نمی­گم با ما دشمنی دارن ولی همیشه هم درست نمی­گن. آخه آدم دست کسی رو که نمی­شناسه نمی­گیره بیاره وسط خونه زندگیش که! من هم فکر می­کنم اینجا حق با ملیحه باشه ولی ما باید تحت هر شرایطی به پدر و مادرمون احترام بذاریم و بدونیم اونها هم مثل هر آدم دیگه­ای امکان داره اشتباه کنن. ملیحه:آخه تاوان اشتباهات اونا خیلی سنگین­تره ! فاطمه :ولی اونا خیلی کمتر اشتباه می­کنن. دوست: امروز تهمینه خیلی ساکت بود! تهمینه :یه ماجرایی برای من پیش اومده که مفصّله! سرِ این رشته همچنان باقیست....

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 144صفحه 11