مجله نوجوان 144 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 144 صفحه 12

خاطرات یک پستچی پستچی عاشق وقتی آدم بخواد عاشق بشه این جوری میشه دیگه، همش تقصیررفقای ناخلف بود. هی توی گوش ما خوندن و هی دلیل آوردن که: دیوونه­ای، این همه امکانات داری برای عاشق شدن... -اصلاً می­تونی خودت نامه رو ببری، تحویل بدی و نامۀ جدید بگیری. -می­تونی به بهانه نامه دادن، یا آدرس پرسیدن، باهاش حرف بزنی. - گاگول! یک فکری برای خودت بکن، بی­مایه فتیره. خیلی عصبانی شده بودم. - دست شما درد نکنه، این بود جواب مهر و محبت ما؟ تقصیر من بود که نامۀ تو رو بردم، دادم به خود دختره. و بعد یک دلخوری ساده... امّا یک حس ته دلم می­گفت: - راس می­گن دیوونه، ... برای چی عاشق نمی­شی...؟ تو منتظر عشق افلاطونی موندی که چی بشه؟ شاید اصلاً به سراغت نیاد... حالا که امکانات دستته خوب برو دنبالش . مدت زیادی توی این فکربودم که چطورآدم عاشق می­شه. اما سوژه پیدا نمی­شد... سوژه­ها یا خیلی بی­ریخت بودن که نمی­شد عاشقشون شد یا اگ رکلاسشون بالا بود، به ما نگاه نمی­کردند... با این ریخت و قیافه- آخه فکرشو بکنید، جایگاه یک پستچی توی یک شهرکوچیک چیه؟

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 144صفحه 12