مجله نوجوان 24 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 24 صفحه 13

آنجا نیست. دکتر بنسون خیلی آرام و دقیق دستش را زیر صندلی ماشین برد و اسلحه شخصیاش را بیرون آورد. در دوره بعد از جنگ یکی از گروههایی، کسانی که اجازه داشتن اسلحه شخصی داشتند، پزشکان بودند. دکتر بنسون ماشین را متوقف کرد و اسلحه را روی شقیقه دیوانه گذاشت. مسافر از جا پرید و دستهایش را بالا برد. - خدای من، من فکر میکردم تو... دکتر اسلحه را روی پیشانی او فشار داد و با صدای خشک و سرد گفت: ساعت را قبل اینکه بکشمت به من بده. دیوانه با دستهای لرزان ساعت را از جیب جلیقهاش بیرون آورد و در جیب دکتر انداخت. دکتر درب ماشین را باز کرد و مرد را از ماشینش بیرون پرت کرد و به سرعت دور شد. کمی جلوتر یکی از بچههای بزرگتر «ات» برای راهنمایی دکتر، کنار جاده ایستاده بود، البته دکتر کمی دیر رسیده بود. «ات» این بار بدون دردسر، بچهاش را بدنیا آورده بود. دکتر مشغول معاینه بچه شد، سالم و سرحال و جیغ جیغو! او در طول مدتی که بچه را معاینه میکرد، ماجرای دزدی را برای همسر «ات» تعریف کرد. همسر «ات» با خنده جواب داد، ولی حیف شد، با وجود اینکه شمار ساعت داشتید ولی ما آخرش نفهمیدیم این تهتغاری چه ساعتی بدنیا آمد، چون شما خیلی دیر رسیدید! دکتر ساعت را از جیبش بیرون کشید و گفت: بچه حدود نیم ساعت پیش به دنیا آمده و الان ... او به طرف چراغ روی میز رفت. از دید همسر «ات» دکتر بطرز غریبی به ساعت زل زده بود، شیشه ساعت ترک خورده بود و بالای آن شکسته بود. دکتر ساعت را برگرداند و آنرا به چراغ نزدیکتر کرد. روی ساعت نوشتهای حک شده بود: «برای سرباز تی.ایوانز، واحد آمبولانس، برای اینکه جان ما را در شب سوم نوامبر سال 1943 نجات داد. از طرف پرستاران: نزبیت، جونز و وینگلیت. حورده داستان کیک بهشتی مادربزرگ ترجمه: سارا طهرانیان پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح می دهد که چگونه همه چیز ایراد دارد: مدرسه، خانواده، دوستان و ... مادربزرگ که مشغول پختن کیک است، از پسر کوچولو میپرسد که کیک دوست دارد؟ و پاسخ پسر کوچولو البته مثبت است. - روغن چطور؟ - نه! - و حالا دو تا تخممرغ. - نه مادربزرگ! - آرد چی؟ از آرد خوشت میآید؟ جوش شیرین چطور؟ - نه مادربزرگ! حالم از همهشان بهم می خورد. - بله، همه این چیزها به تنهایی بد به نظر میرسند. اما وقتی به درستی با هم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست میشود. خداوند هم به همین ترتیب عمل می کند. خیلی از اوقات تعجب میکنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم. اما او میداند که وقتی همه این سختیها را به درستی در کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب است. ما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها با هم به یک نتیجه فوقالعاده میرسند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 24صفحه 13