فصل اول آشنایی پیوند با عشق و عاطفه
خیابان ورودی بهشت زهرا
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : عارفی، حسن

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1376

زبان اثر : فارسی

خیابان ورودی بهشت زهرا

 خیابان ورودی بهشت زهرا

‏در خیابان ورودی بهشت زهرا ازدحام جمعیت توسط عاشقان حقیقی و‏‎ ‎‏شیفتگان دیدار امام عزیز بقدری بود که حرکت ماشین حامل معظم له به طرف‏‎ ‎‏ سکوی سخنرانی را متوقف کرده بود.‏

‏ما هم با آمبولانس خود در کنار ماشین حامل حضرت امام امکان حرکت به‏‎ ‎‏جلو نداشتیم.‏

‏در آن لحظات که ساعتی به طول انجامید حضرت امام خمینی عزیز در‏‎ ‎‏صندلی جلوی ماشین در انتظار باز شدن مسیر حرکت بودند، ولی به هیچ وجه‏‎ ‎‏امکان پذیر نبود.‏

‏با وجود آنکه شیشه‌های ماشین بالا و داخل محوطه ماشین گرم و محدود و‏‎ ‎‏مسدود بود، حضرت امام با صبر و شکیبای خاصی که مخصوص شخص ایشان‏‎ ‎‏بود به اظهار محبت یکایک افراد جواب متقابل می‌دادند.‏

‏ساعتی گذشت، ولی حرکت به طرف سکوی سخنرانی امکان پذیر نبود، چون‏‎ ‎‏آمبولانس ما حامل بلندگوی دستی نیز بود، از داخل ماشین به حضرت امام عرض‏‎ ‎‏کردم آیا مایلند با بلندگوی دستی برای مردم صحبتی کوتاه داشته باشند، ولی‏‎ ‎

‏حضرت امام خمینی فرمودند: «خیر، سخنرانی را باید از سکوی مربوطه که قبلاً‏‎ ‎‏تعیین شده انجام دهم.»‏

‏لحظه‌ای بعد هلی کوپتری در فضای بالای ماشین ما ظاهر شد و با کوشش‏‎ ‎‏زیاد و زحمت فراوان، بالاخره مردم از کنار ماشین پراکنده شدند و حضرت امام‏‎ ‎‏خمینی از داخل ماشین به داخل هلی کوپتر تشریف بردند. هلی کوپتر، حضرت امام‏‎ ‎‏ را به محوطۀ داخل بهشت زهرا در نزدیکی سکوی سخنرانی برد. ما هم با زحمت‏‎ ‎‏زیاد در مسیر خود داخل خیابانهای پرجمعیت بهشت زهرا حرکت کردیم و آمبولانس‏‎ ‎‏خود را در کنار سکوی سخنرانی قرار دادیم و آماده انجام وظیفه بودیم.‏

‏برای اینجانب که مسئولیت مواظبت‌های پزشکی، مخصوصاًً قلب حضرت‏‎ ‎‏امام را به عهده داشتم لحظات سختی بود ولی بجان می‌خریدم. در وسط سخنرانی،‏‎ ‎‏حضرت امام احتیاج به آشامیدن آب داشتند، با دقت در نوع آب و آلودگی آب و‏‎ ‎‏محل ارائه شده آب، لیوان آبی که از نظر اینجانب مطمئن بود تقدیم ایشان کردم. ‏

‏سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی با خصوصیات منحصر بفردش، ‏‎ ‎‏همانگونه که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بارها پخش شده است، ‏‎ ‎‏معرف حضور همگان است.‏

‏با سابقه‌ای که از وضع خیابان ورودی بهشت زهرا داشتیم به برادران حفاظت‏‎ ‎‏امام توصیه کردم که از سکوی سخنرانی تا هلی کوپتر حداقل سه ردیف صف با‏‎ ‎‏ایجاد زنجیره توسط دستهای گره کرده برادران محافظ کوچه‌ای برای حرکت امام‏‎ ‎‏عزیز ایجاد شود تا ان‌شاءالله حضرت امام براحتی بتوانند از سکوی سخنرانی تا محل‏‎ ‎‏بلند شدن هلی کرپتر حرکت کنند.‏

‏کمیته حفاظت با برنامه‌ریزی دقیق کوچه‌ای که محصور به برادران محافظ‏‎ ‎‏بود ایجاد کرد، ولی با ورود حضرت امام در این مسیر برادران محافظ دستها و‏‎ ‎‏ زنجیرها را رها کرده و خود به دستبوسی عزیزشان شتافتند و حضرت امام در میان‏‎ ‎

‏جمعیتی قرار گرفت که همه خواهان نزدیک شدن و دستبوسی بودند. در این رهگذر‏‎ ‎‏عمامه معظم له از سر مبارکشان افتاد و توسط مردم به تبرک برده شد.‏

‏در این لحظات چاره‌ای جز بازگشت امام به سکوی سخنرانی نبود، از‏‎ ‎‏آنجایی که برادر ارجمند و فرزند برومند حضرت امام جناب آقای حاج سید احمد‏‎ ‎‏خمینی، هر لحظه و بیش از همه مواظب حضرت امام بودند با سرعت و زرنگی‏‎ ‎‏خاصی عمامه خود را به سر مبارک حضرت امام گذاشتند و حضرت امام با لباس‏‎ ‎‏رسمی مجدداً در روی سکوی سخنرانی قرار گرفتند. هلی کوپتر بعد از تلاش‏‎ ‎‏برادران محافظ و عقب زدن مردم چهار مرتبه تصمیم به نشستن کرد تا حضرت امام‏‎ ‎‏ را به تهران منتقل کند، ولی به علت ازدحام جمعیت امکان پذیر نشد. تصمیم گرفتیم‏‎ ‎‏با آمبولانس آژیرکشان به داخل جمعیت وارد شویم و از طریق آمبولانس امام را از‏‎ ‎‏محوطه پرجمعیت بهشت زهرا خارج کنیم.‏

‏بمحض وقوع این فکر، اقدام کردیم و آژیرکشان و با اخطار از بلندگوی‏‎ ‎‏آمبولانس از وسط جمعیت عبور کرد و در کنار سکوی سخنرانی به نحوی قرار‏‎ ‎‏ گرفتیم که درب عقب آمبولانس در کنار سکوی سخنرانی قرار گرفت و با مهارت و‏‎ ‎‏ سرعت خاصی امام عزیز را به داخل آمبولانس آوردیم و بعد از بستن درب عقب‏‎ ‎‏ آمبولانس، آژیرکشان از کنار سکوی سخنرانی و جمعیت و خیابان‌های بهشت زهرا‏‎ ‎‏ خارج شدیم.‏