بخش دوم: شرح حال خاندان ما
فصل سوم: فرزندان آیت الله‌ سید مصطفی موسوی
بازگشت به خمین و ازدواج
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : پسندیده،مرتضی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

بازگشت به خمین و ازدواج

‏ ‏

‏بعد از اینکه به خمین برگشتم برای بعضی از منبریها و حضرت امام خمینی و مامورین‏‎ ‎‏دولت درس فقه و کلام و نحو و منطق می گفتم و در مسجدی نماز جماعت می خواندم.‏‎ ‎‏بعد از ثبوت سلطنت پهلوی از اراک، سلطان آبادی ها پیشنهاد کردند که محضر شرعی در‏‎ ‎‏اراک را قبول کنم چون خود را صالح بر تعدی قضاوت شرعی نمی دانستم معذرت‏‎ ‎‏خواستم و سپس با اصرار زیاد دفتر معاملات و دفتر ازدواج را تکلیف کردند و پذیرفتم.‏

‏در بیست و هفت سالگی با دختر مرحوم حاج غلامحسین خان جلال لشکر ازدواج‏‎ ‎‏کردم و قبل از او با یکی از دخترهای دهات کمره متأهل شدم و یک پسر از او متولد شد و‏‎ ‎‏بنام ناصرالدین نامگذاری کردیم و مشارالیه برای تحصیل به تهران رفت وتحصیلات‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 122

‏خود را تکمیل و در فن پارچه بافی و شرکتهای پشمی و نخی و ابریشمی و چرم سازی در‏‎ ‎‏آلمان تخصص یافت و مقام والایی پیدا کرد و با مرحوم دکتر مصدق یعنی با همکاران‏‎ ‎‏ایشان معاضدت و همیاری داشت و بعد از کودتای بیست و هشت مرداد 1332 از کار‏‎ ‎‏برکنار شد و چون متخصصین در این امور شاید پنج نفر بیشتر نبودند که در امور مربوطه‏‎ ‎‏اطلاعاتی داشته باشند مجدداً به کار ادامه داد و متأسفانه در سال 1350 شمسی در‏‎ ‎‏مشهد به طرز مرموزی کشته شد و پس از کالبد شکافی در تهران نگذاشتند مورد معاینه‏‎ ‎‏قرار گیرد و یکی از متخصصین به من گفت این کشتار به دست اجانب انجام شده و سه یا‏‎ ‎‏چهار نفر دیگر به همین طریق کشته شده اند و فقط من مانده ام تا نوبتم برسد.‏

‏از خانم همدم هندی عیال دوم دو پسر بنام محمد رضا و محمد تقی و سه دختر بنام‏‎ ‎‏بدرالسادات و فروغ السادات و نزهت السادات متولد شده و نام فامیلی دو دخترم هندی،‏‎ ‎‏نام سابق فامیلی من و نام بقیۀ فرزندانم پسندیده است. دخترها به مرحوم مهندس‏‎ ‎‏کشاورز و آقای دکتر توکلی و آقای دکتر محمود معینی اراکی و آقای جلالی ازدواج کرده‏‎ ‎‏و دارای اولاد دکتر و مهندس و مشاغل رسمی و غیر رسمی هستند و زندگانی متوسطی‏‎ ‎‏را طی می نمایند.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 123