بخش سوم: ظهور حکومت پهلوی در ایران
فصل اول: دورۀ حکومت رضاخان (پهلوی اول)
کودتای سیدضیاء و رضاخان و نقش انگلیس
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : پسندیده،مرتضی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

کودتای سیدضیاء و رضاخان و نقش انگلیس

‏ ‏

‏کودتاچیان و رضاخان زیر دست سید ضیاء به تهران حرکت کردند و در دوم حوت 1299‏‎ ‎‏با عده ای قزاق به شاه آباد نزدیکی تهران می رسند ریاست قزاقها با سرتیپ رضاخان‏‎ ‎‏میرپنج بود توضیح اینکه سید ضیاء در شاه آباد به آنها ملحق می شود و قبلاً کراراً گویا به‏‎ ‎‏قزوین رفته و در منزل ماژور اسفندیارخان ـ که ریش زیادی داشت و من بعدها او را زیاد‏‎ ‎‏دیدم ـ با حضور مأمور انگلیس قرار ملاقات داشتند و ظاهراً از تهران صاحب منصبان‏‎ ‎‏سفارتخانه انگلیس هم با سید ضیاء به شاه آباد می روند و بعد به تهران وارد شدند. سید‏‎ ‎‏ضیاء و رضاخان به تهران آمدند و رؤسای سوئدی نظمیه با آنها موافق بودند. ولی ورود‏‎ ‎‏شبانه آنها و حمله به نظمیه که رؤسا در نظمیه بودند موجب زد و خورد مختصری شد و‏‎ ‎‏شاید زخمی و کشته هم داده باشد و بیش از ساعتی طول نکشید که ادارات و مراکز‏‎ ‎‏قدرت به دست سیدضیای عمامه برداشته و کلاه پوستی بر سر گذاشته افتاد و روز سوم‏‎ ‎‏حوت گویا فرمان احمد شاه به عنوان ریاست دولت سید ضیاء صادر شد و او هم به‏‎ ‎‏محض ورود به تهران به دست قزاقها و غیره رجال نامی و برجسته و مخالفان را بازداشت‏‎ ‎‏و زندانی کرد جز چند نفر رجال نامی خوشنام از قبیل مشیرالدوله، موتمن الملک،‏‎ ‎‏مستوفی الممالک وجیه المله ها حتی یکی از علمای طراز اول تهران را که مرجع‏‎ ‎‏وجوهات تامه بود ولی علماً در رأس نبود و از سادات بسیار مورد علاقه مردم بود و نام‏‎ ‎‏او را فراموش کردم گرفته و نظمیه برده بودند که مردم بازار اجماعاً به نظمیه و میدان‏‎ ‎‏توپخانه رفتند و تظاهر کردند دولت گرفتاری آن سید روحانی را انکار کرد و محرمانه او‏‎ ‎‏را به منزلش برگرداندند ولی باقی در زندان ماندند و برای گرفتاری حکامی که از اطاعت‏‎ ‎‏خودداری کرده بودند دکتر مصدق در فارس و قوام السلطنه در خراسان و صارم الدوله در‏‎ ‎‏کرمانشاه، دستور صادر کردند. کلنل محمد تقی خان پسیان رئیس ژاندارمری خراسان‏‎ ‎‏قوام السلطنه را و رئیس ژاندارمری کرمانشاه صارم الدوله را دستگیر و به تهران و زندان‏‎ ‎‏تحویل دادند ولی دکتر مصدق تسلیم نشد و استعفاء داد و به اصفهان حرکت کرد. در‏‎ ‎‏اصفهان دوستان به او گفتند که دستور دستگیری وی رسیده و باید محرمانه خارج شود‏‎ ‎‏او هم محرمانه به ده کرد (شهرکرد) حرکت و از آنجا به میزدج‏‎[1]‎‏ یکی از چهار بلوک‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 150

‏چهار محال بختیاری و به مهمانی خوانین بختیاری رفت و ظاهراً میرزا محمدخان معظم‏‎ ‎‏السلطان گلپایگانی که شاید معاون ایالتی اصفهان بود (بعداً شرح آن را می نویسم) مأمور‏‎ ‎‏پذیرایی دکتر مصدق در چهار محال شد. روز سوم حوت 1299 رضاخان اعلامیه‏‎ ‎‏مختصری به امضای رضا فرمانده کل قوا برای ایجاد امنیت و حفظ نظم منتشر نمود و‏‎ ‎‏یکی یا دو روز بعد اعلامیۀ مفصلی صادر کرد و به امضای «فرمانده کل قوا و رئیس‏‎ ‎‏دیویزیون قزاق اعلیحضرت شهریاری رضا» با مطالبی زیاد و به دیوارها الصاق شد و‏‎ ‎‏شاید در رسانه ها هم نوشته شده باشد یادم نیست روزنامه ها در چه حال بودند. روزنامۀ‏‎ ‎‏خود سید ضیاء (رعد) و روزنامۀ ملک الشعرای بهار (ایران) ناشر آنها همگام بودند و از‏‎ ‎‏انتشارشان یادی ندارم و حکومت نظامی در تهران و بعضی از شهرها دایر و ورود به‏‎ ‎‏تهران بسیار مشکل بود که حتی برادر من حاج سید نورالدین که به تهران آمده بود از‏‎ ‎‏دروازه شهر تحت نظر بود و مراقب او بودند و از خود نظمیه تهران یکی از دوستان وی،‏‎ ‎‏به ایشان اطلاع داده بود که مأموری مراقب شما است و ایشان دیده بود صحیح است و او‏‎ ‎‏را به نظمیه احضار کرده بودند گفته بودند شما کی به تهران آمدید جواب داده بود فلان‏‎ ‎‏شنبه گفته بودند خیر فلان شنبه بوده و با درشکه از گاراژ به باستیان و عمارت امیر مفخم‏‎ ‎‏رفته اید و با محمد رفیع خان پسر امیر مفخم مشغول توطئه هستید (هر چند ایشان در‏‎ ‎‏توطئه نبودند ولی با بختیاریها مراوده زیاد داشتند) و در خمین که من بودم در تاریخ‏‎ ‎‏1299 و گویا 1301 رئیس دارایی به من اطلاع داد که مواظب باشید تحت نظر هستید.‏

‏سید ضیاءالدین‏‎[2]‎‏ و رضاخان با کودتای حوت 1299 تهران را اشغال کردند و رجال و‏‎ ‎‏علما را زندانی نموده و حکم ریاست وزرایی از طرف احمد شاه برای سید ضیاء صادر‏‎ ‎‏شد (البته با دستور انگلستان در پادگان) و مشغول انجام امور گردید سید ضیاء یزدی در‏‎ ‎‏مواقع فوق در رأس امور بود و سایرین منجمله رضاخان قزاق در صف مؤخر بودند که‏‎ ‎‏عکس آنها هم موجود است. دوره حکومت سید ضیاء و کابینه او که به کابینه سیاه‏‎ ‎‏شهرت داشت بیش از نود و سه روز نبود و شاعر آن زمان که یادم نیست. اشعاری گفت‏‎ ‎‏که:‏

‏ ‏

‏ قربان کابینه سیاهت بازآ            سرخ و سیاه و آبی و عنّابی‏

‏ ‏

‏     ...............................              یک رنگ ثابت زین میان کی یابی‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 151

  • . شنیدم در شلمزار چهار محال مهمان مرتضی قلی خان صمصام بختیاری بودند شلمزار به فتح شین و لام و سکون میم دهی است در نزدیکی ده کرد شهرکرد فعلی.
  • . مرحوم سید ضیاءالدین با فرمان احمد شاه نخست وزیر شد و ماژور مسعودخان کیهان را به سمت وزیر جنگ انتخاب کرد در اردیبهشت 1300 ماژور مسعودخان کیهان استعفا کرد و رضاخان وزیر جنگ شد ولی از مةُ الامور کلا بیده در 4 خرداد 1300 شمسی از طرف شاه به سید ضیاء تکلیف استعفا شد و او نپذیرفت و احمد شاه فرمان شاهانه البته با اوامر خارجی و فشار صادر کرد که بنا به مصالح کشور سید ضیاءالدین را از ریاست وزرایی منفصل فرمودیم و مشغول تشکیل دولت هستیم و بعد هم سید را اخراج کردند و گفته می شد هشتاد هزار تومان هم به ایشان دادند.