الحدیث الثالث و العشرون
فصل
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

فصل

‏فصل ‏

‏چنانچه در فقره اولی از حدیث شریف ذکر شد که از برای مراء یک مرتبه باطنه و ملکه نفسانیه است و یک مرتبه ظاهره است که ولیده آن است و این مرتبه ظاهره علامت و نشانه آن مرتبه باطنه است، همین طور در این فقره مردم از فرموده امام، علیه السلام، گوییم که از برای استطاله و ترفع و ختل و خدعه یک مرتبه باطن و سرّ است که آن ملکه این امر است، و یک مرتبه ظاهر است که نتیجه آن ملکه است.‏

‏چنانچه در بیشتر اعمال و افعال از برای قلب نیز حظّی است که گاه به مرتبه ملکه رسیده، و گاه به مرتبه حال است و اعمال ظاهریه نتایج آنهاست. پس، کسانی که در آنها ملکه استطالت و ترفع و جاه طلبی و خدیعت و عوامفریبی است، علامات و نشانه های ظاهریه نیز از برای آنهاست که بعضی از آن را حضرت صادق، سلام الله علیه، ذکر فرمودند، که یکی از آنها خدیعه و عوامفریبی است که خود را از اهل صلاح و سداد قلمداد کند و حال آنکه در باطن چنین نباشد. و این دسته از مردم، که گرگانی هستند در لباس میش و شیطانی هستند در صورت انسان، بدترین خلق خدا هستند و ضرر آنها به دین مردم بیشتر از جیوش مخالفین است.‏

‏و دیگر از صفات ظاهره آنان آن است که نسبت به کسانی که مورد طمع آنها هستند متملق و متواضع هستند و دام تدلیس و تملق و تواضع را می افکنند که بیچاره مردم ضعیف را صید کنند و از حلوای شیرین محبت و ارادت آنها و احترامات دنیویه آنها برخوردار شوند، و در عوض از دین خود مایه گذارند و ایمان خود را بفروشند و از دنیای آنها استفاده کنند. این دسته از مردم آنان اند که در حدیث وارد است که اهل بهشت آنها را ببینند و به آنها بگویند: چه شد که ما به واسطه تعلیمات شما در بهشت آمدیم و خود شما جهنمی شدید؟ گویند: ما به قول خود [عمل ] نکردیم.‏‎[1]‎‏ و از علایم دیگر آنان این است که با اهل نوع خود و اشباه و امثال خود که طمع دنیوی به آنها ندارند و آنها را خار طریق ترقی خود می پندارند تکبر می کنند و ترفع بر آنها می نمایند، و آنها را حتی الامکان عملا و قولا تحقیر می کنند، زیرا که بیم آن دارند که اگر شریکی برای آنها پیدا شود از اعتبارات آنها کاسته شود.‏

‏و بباید دانست که مشکلترین امور و سخت ترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوی، و حفظ قلب نمودن است در این طریقه. و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص نیّت وارد این ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 378

‏مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود به اصلاح دیگران پردازد و نگهداری از ایتام آل رسول نماید، چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار آید. چنانچه حضرت صادق، علیه السلام، در خصوص چهار نفر حواریّین حضرت باقر، علیه السلام، چنین تعبیر فرمود. و در وسائل از رجال کشّی سند به أبی عبیدة الحذّاء رساند، قال: سمعت أبا عبد الله، علیه السّلام، یقول: زرارة، و محمّد بن مسلم، و أبو بصیر، و برید، من الّذین قال الله تعالی:‏‏ «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ. أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ.»‏‎[2]‎‏ و احادیث در این مقوله بسیار است و فضیلت اهل علم بیش از آن است که در حوصله بیان آید. و کفایت می کند درباره آنها حدیث منقول از رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله: من جاءه الموت و هو یطلب العلم لیحیی به الإسلام، کان بینه و بین الأنبیاء درجة واحدة فی الجنّة.‏‎[3]‎‏ «کسی که بیاید او را مرگ در صورتی که طلب کند علم برای زنده کردن اسلام، در بهشت مقام او با مقام پیغمبران یک درجه بیش فاصله ندارد.» و پس از این، ان شاء الله، ذکری از فضیلت آنان پیش می آید. و اگر خدای نخواسته از طریق خلوص برکنار شد و راه باطل پیش گرفت از علماء سوء، که بدترین خلق الله هستند و درباره آنها احادیث سخت و تعبیرات غریب وارد شده است، به شمار آید. و باید اهل علم و طلاب این راه پر خطر اوّل چیزی را که در نظر گیرند این باشد که اصلاح خود کنند در خلال تحصیل. و آن را حتی الامکان بر جمیع امور مقدم شمارند که از تمام واجبات عقلیه و فرائض شرعیه واجبتر و سختتر همین امر است.‏

‏هان ای طالبان علوم و کمالات و معارف، از خواب برخیزید و بدانید که حجت خداوند بر شما تمامتر است و خدای تعالی از شما بیشتر باز خواست فرماید، و میزان اعمال و علوم شما با میزان سایر بندگان خیلی فرق دارد، و صراط شما باریکتر و دقیق تر است، و مناقشه در حساب شما بیشتر شود. وای به حال طالب علمی که علوم در قلب او کدورت و ظلمت آورد، چنانچه ما در خود می بینیم که اگر چند مفهومی ناقص و پاره ای اصطلاحات بیحاصل تحصیل نمودیم، از طریق حق بازماندیم و شیطان و نفس بر ما مسلط شدند و ما را از طریق انسانیت و هدایت منصرف کردند، و حجاب بزرگ ما همین مفاهیم بی سر و پا شد، و چاره [ای ] نیست ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 379

‏جز پناه به ذات مقدس حق تعالی.‏

‏بارالها، ما معترف به تقصیر و مقرّبه گناهیم، نه یک قدمی در راه رضای تو بر داشتیم و نه یک عبادتی و اطاعتی از روی اخلاص به جا آوردیم، تو خود با لطف عمیم و رحمت واسعه با ما رفتار فرما، و چنانچه در این دنیا ستر عیوب ما فرمودی، در آن عالم نیز بفرما که در آنجا نیازمندتریم به ستر و غفران.‏

‏و در این مقام نیز لازم است آن نکته را که در ذیل فقره اولای حدیث شریف ذکر شد تذکر دهم. و آن آن است که در ذیل این فقره حضرت می فرماید: فأعمی الله علی هذا خبره و قطع من آثار العلماء أثره. خداوند بصیرت و بینایی او را کور فرماید و آثار او را از دفتر علما محو فرماید. و این نیز چه اخبار باشد و چه دعا باشد واقع شدنی است. و انسان باید خیلی بر حذر باشد از این عمای بصیرت و کوری باطنی که سر منشأ جمیع شقاوتها و ظلمتها و سرچشمه تمام بدبختیها همین نابینایی قلب و کوری دل است. و همچنین محو شدن آثار از آثار علما و از کرامات و عطیّات آنها محروم ماندن، علاوه بر خود حرمان، ننگ و رسواییش در محضر خاصان درگاه حق در روز قیامت بیش از آن است که به تصور ما درآید.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 380

  • . در وصیت پیامبر (ص) به ابو ذر آمده است: یا أبا ذر، یطلّع قوم من أهل الجنّة إلی قوم من أهل النّار فیقولون ما أدخلکم النّار و إنّما دخلنا الجنّة بفضل تعلیمکم و تأدیبکم؟ فیقولون: إنّا کنّا نأمرکم بالخیر و لا نفعله. وسائل الشیعة، ج 11، ص 420، «کتاب الأمر بالمعروف»، باب 10 از «أبواب الامر و النهی»، حدیث 12.
  • . «گفت از حضرت أبو عبد الله (ع) شنیدم می فرمود: زراره و محمد بن مسلم و أبو بصیر و برید از آنان هستند که خداوند تعالی درباره ایشان فرموده است: «پیشی گیرندگان پیش گیرنده، آنان اند مقرّبان درگاه الهی.» وسائل الشیعة، ج 18، ص 105، «کتاب القضاء» باب 22 از «ابواب صفات قاضی»، حدیث 22.
  • . سنن دارمی، ج 1، ص 100 با اندکی اختلاف.