فصل بیان کلام مولانا مجلسی (ره) در حقیقت دنیای مذمومه
جناب محقق خبیر و محدث بینظیر، مولانا مجلسی، علیه الرحمة، می فرماید: بدان آنچه از مجموع آیات و اخبار ظاهر می شود به حسب فهم ما، این است که دنیای مذمومه مرکب است از یک اموری که انسان را باز دارد از طاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت. پس دنیا و آخرت با هم متقابل اند. هر چه باعث رضای خدای سبحان و قرب او شود، از آخرت است اگر چه به حسب ظاهر از دنیا باشد، مثل تجارات و زراعات و صناعاتی که مقصود از آنها معیشت عیال باشد برای اطاعت امر خدا، و صرف کردن آنها در مصارف خیریه و اعانت کردن به محتاجان و صدقات و باز ایستادن از سؤال از مردم، و غیر آن، و این ها همه از آخرت است گر چه مردم آن را از دنیا دانند. و ریاضات مبتدعه و اعمال ریائیه، گرچه با تزهد و انواع مشقت باشد، از دنیاست، زیرا که باعث دوری از خدا شود و قرب به سوی او نیاورد، مثل اعمال کفار و مخالفان. انتهی. و از یکی از محققان نقل فرماید که دنیا و آخرت تو عبارت است از دو حالت از حالات قلب تو: آنچه نزدیک است و قبل از مردن، نامش دنیاست. و آنچه بعد از این آید و پس از مردن است، نامش آخرت است. پس آنچه از برای تو در آن حظ و نصیب و شهوت و لذت است قبل از موت، آن دنیاست در حق تو. فقیر گوید که می توان گفت که دنیا گاهی گفته می شود به نشئه نازله وجود که دار تصرم و تغییر و مجاز است، و آخرت به رجوع از این نشئه به ملکوت و باطن خود که دار ثبوت و خلود و قرار است. و این نشئه از برای هر نفسی از نفوس و شخصی از اشخاص متحقق است. بالجمله، از برای هر موجودی مقام ظهور و ملک و شهودی است، و آن مرتبه نازله دنیاویه آن است، و مقام بطون و ملکوت و غیبی است، و آن نشئه صاعده اخرویه آن است. و این نشئه نازله دنیاویه گرچه خود بذاته ناقص و اخیره مراتب وجود است ولی چون مهد تربیت نفوس قدسیه و دار التحصیل مقامات عالیه و مزرعه آخرت است، از احسن مشاهد وجودیه و اعز نشآت و مغتنمترین عوالم است پیش اولیا و اهل سلوک آخرت. و اگر این مواد ملکیه و تغییرات و حرکات جوهریه طبیعیه و ارادیه نبود و خدای تعالی مسلط نکرده بود بر این نشئه تبدلات و
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 120 تصرمات را، احدی از نفوس ناقصه به حد کمال موعود خود و دار قرار و ثبات خود نمی رسید، و نقص کلی در ملک و ملکوت وارد می شد. و آنچه در لسان قرآن و احادیث وارد شده از مذمت این عالم در حقیقت به خود او رجوع نمی کند، به حسب نوع و اکثریت، بلکه به توجه به آن به علاقه قلبیه و محبت به آن رجوع می کند.
پس، معلوم شد که از برای انسان دو دنیاست: یکی ممدوح و یکی مذموم.
آنچه ممدوح است، حصول در این نشئه که دار التربیة و دار التحصیل و محل تجارت مقامات و اکتساب کمالات و تهیه زندگانی سعادتمند ابدی است که بدون ورود در اینجا امکان پذیر نیست. چنانچه حضرت مولی الموحدین و امیر المؤمنین، صلوات الله علیه، در یکی از خطبه های خود می فرماید- پس از آنکه شنید از یک نفر که ذم دنیا می کند-: إنّ الدّنیا دار صدق لمن صدقها، و دار عافیة لمن فهم عنها، و دار غنی لمن تزوّد منها، و دار موعظة لمن اتّعظ بها، مسجد أحبّاء الله و مصلّی ملائکة الله و مهبط وحی الله و متجر أولیاء الله. اکتسبوا فیها الرّحمة و ربحوا فیها الجنّة ... و قول خدای تعالی: و لنعم دار المتّقین. به حسب روایت عیّاشی از حضرت باقر، علیه السلام، تفسیر به «دنیا» شده است. پس، عالم ملک، که مظهر جمال و جلال است و حضرت شهادت مطلقه است، به یک معنی مذمتی ندارد، و آنچه مذموم است دنیای خود انسان است، به معنی وجهه قلب به طبیعت و دلبستگی و محبت آن است که آن منشأ تمام مفاسد و خطاهای قلبی و قالبی است. چنانچه در کافی شریف از جناب صادق، علیه السلام، حدیث می کند: قال، علیه السّلام: رأس کلّ خطیئة حبّ الدّنیا. و عن أبی جعفر، علیه السّلام: ما ذئبان ضاریان فی غنم لیس لها راع، هذا فی أوّلها و هذا فی آخرها، بأسرع فیها من حبّ المال و الشّرف فی دین المؤمن. پس، تعلق قلب و محبت دنیا عبارت از دنیای مذموم است، و هر چه دلبستگی به آن زیادتر باشد، حجاب بین انسان و دار کرامت او و پرده ما بین قلب و حق بیشتر و غلیظتر شود. و آنچه در بعضی از احادیث شریفه است که از برای خدا هفتاد هزار حجاب است از نور و ظلمت، «حجابهای ظلمانی» تواند همین تعلقات قلبیه باشد به دنیا. و هر قدر تعلقات بیشتر باشد، حجابها زیادتر است. و هر چه تعلق شدیدتر باشد، حجاب غلیظتر و خرق آن مشکلتر است.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 121