مجله کودک 71 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 71 صفحه 10

- می­گوید شما او را نمی­شناسید، اما او با شما کار واجبی دارد. - بسیار خوب، بگویید داخل شود. مرد با شرمندگی وارد اتاق شد، سلام کرد و گوشه­ای منتظر ایستاد. امام (ع) با خوشرویی پاسخ سلام او را دادند و او را به نشستن دعوت کردند. مرد گوشه­ای نشست و به زمین چشم دوخت. امام (ع) پرسیدند: - می­گویند با ما کاری داشته­ای، خوب بگو، کارت چیست؟ مرد کمی جابجا شد و سرانجام پس از مدتی مکث کردن، این طور شروع کرد: - قربان شما بشوم! چند هفته­ای است که بچه­هایم غذای درست و حسابی نخورده­اند. باور کنید من گدا نیستم. روزی برای خودم کار و کاسبی داشتم. اما چه کنم که روزگار بر وفق مراد نبود و من در کارم ورشکست شدم. حالا هم بعد از تمام تلاشها، وقتی دیدم دختر چهار ساله­ام گرسنه مانده، نزد شما آمده­ام. می­دانم که شما بسیار بخشنده­اید. اگر فقط کمی پول به من قرض دهید، قول می­دهم با آن کار و کاسبی راه بیندازم و پس ازمدتی قرضتان را پس بدهم. امام (ع) با خوشرویی خدمتکار را صدا زدند و درگوشش چیزی فرمودند. خدمتکار از در خارج شد و امام (ع) پرسیدند: خوب بگو ببینم، در این مدت برادران ایمانی تو چه می­کردند. آیا همسایۀ تو مسلمان است؟ - بله، ای پسر رسول خدا(ص). - پس چطور یک مسلمان به خود اجازه می دهد همسایه­اش گرسنه باشد و به او کمکی نکند. - آنها خبر نداشته­اند.... - چه برادران مسلمانی که از حال هم بی­خبرند! برادران مسلمان باید آنچنان با هم متحد باشند که اگر هر کدام کوچکترین نیازی داشت و تهیدست شد، دیگری به او کمک کند بدون آن که از او بپرسد پول را برای چه کاری می­خواهد.... خدمتکار وارد اتاق شد. در دستش کیسه­ای بود که خم شد وکیسه را به حضرت تقدیم کرد. امام (ع) کیسه را به مرد دادند و فرمودند: - داخل این کیسه هفتصد درهم است. آن را صرف مخارج اولیه کن. باز هم اگر احتیاجی بود، نزد ما بیا. مرد با خوشحالی کیسه را گرفت. در همان موقع به یاد چشمهای خوشحال دختر کوچک و پسرهایش افتاد. از امام (ع) اجازه خواست تا برود، امام (ع) اجازه مرخصی دادند. مرد با سرعت از اتاق خارج شد. رفت تا از آن همه بزرگواری و بخشندگی برا ی همسرش و بچه­ها تعریف کند. اما او تصمیم تازه­ای گرفته بود. تصمیم گرفته بود به سفارش امام (ع) عمل کند و اگر در همسایگی­اش، خانواده فقیری را دید، اول به آنها کمک کند. دوست، شهادت امام پنجم شیعیان، حضرت امام محمد باقر(ع) را به شما تسلیت می­گوید.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 71صفحه 10