مجله نوجوان 01 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 01 صفحه 6

طنز قربون اون دلای تک سرنشین ای جماعت چطوره حالاتتون قربون اون فهم و کمالاتتون گردنتون پیش کسی خم نشه از سر بنده سایه تون کم نشه راز و نیاز و بندگی تون، درست حساب و کتاب زندگی تون درست باز یه هوا دلم گرفته امروز جون شما دلم گرفته امروز راست و حسینی ش نمی دونم چرا بینی و بینیش نمی دونم چرا فرقی نداره دیگه شهر و روستا حال نمی دن مثل قدیما دوستا شاپرکا به نیش مجهز شدن غریب گزا هم آشنا گز شدن شعرم اگه سست و شکسته بسته است سرزنشم نکن، دلم شکسته است آدم دل شکسته به ش حرج نیست شعر شکسته بسته به ش حرج نیست تا که میفته دندونای شیری روی سرت می شینه برف پیری کمیسیون مرگ می شه تشکیل درو می شن بزرگترای فامیل یه دفعه هم کلاسیا پیر می شن هم بازیا پیرو زمین گیر می شن رمق نمونده تا بریم صبح زود پیاده تا امامزاده داوود گذشت دوره ای که ما یکی بود خدا و عشق آدما یکی بود تو کوچه های غربی صناعت عشق و گ رفتن از شما، جماعت درسته دیگه توی شهر ما نیست دلی که مثل کاروان سرا نیست یه چیز می گم ایشالا دلخور نشین قربون اون دلای تک سرنشین شهر بدون مرد، شهر درده قربون شکل ماه هر چی مرده مردای ده، مردای کاه و گندم مردای ده مردای خواه هشتم مردای پشت کوه، مثل خورشید تو دلشون هزار جام جمشید کیسه چپق ها به پر شال شون لشکر بچه ها به دنبالشون بیل و کلنگ شون همیشه براق قلیون شون به راه، دماغ شون چاق صبح سحر پا می شن از رختخواب یکسره روپان تا غروب آفتاب چارتای رستمن به قد و قامت هیکل شون توپ، تن شون سلامت غبار اگر نشسته رو کلاشون نبوده غیر گرده ی گلاشون کلام شون دعا، دعاشون روا سلام و نون و عشق شون بی ریا مردای نازدار، اهل شهرن با خودشون هم این قبیله قهرن

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 01صفحه 6