مجله نوجوان 115 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 115 صفحه 7

نظافتچیها اگر فکر می کنید کروکودیلها بی نهایت جانوران بی رحم و خشنی هستند، باد بگوییم که کاملاً درست فکر می کنید! کروکودیلها معمولاً حتی اگر گرسنه هم نباشند، اجازه نمی دهند هیچ جانوری به سلامت از کنارشان عبور کند. با این حال، حتیاین حیوان خشن و ترسناک هم به یک زوج استثنایی احتیاج دارد زوج استثنایی او، پرندهای ظریف و کوچک به اسم «سلیم» است. کروکودیلها بیش از هر چیز دیگری به آروارههای قوی و دندانهای تیزشان احتیاج دارند. سلیمها هم به آنها کمک می کنند تا دندانهایشان تمیز شود و مانع فاسد شدن آنهامی شوند. حتماً شما هم از طریق تلویزیون با این صحنه مواجه شدهاید که کروکودیلی آروارههای بزرگش را باز کرده و پرندۀ کوچکی داخل دهان او ایستاده و دارد به دندانهایش نوک می زند. آن پرندۀ کوچک همان سلیم است که دندانهای کرکودیل را تمیزمی کند. جالباینجاست که خرده غذاهای لا به لای دندانهای کروکودیلها لذیذترین و محبوب ترین غذای سلیمهاست. اگر دوست دارید، می توانیم یک نظافتچی دیگر را هم بهتان معرفی کنیم. برای این کار باید به اعماق اقیانوس سفر کنیم وبه دنبال صخرههای مرجانی بگردیم. معمولاً درکناراین صخرههای مرجانی، با جانور کوچکی برخوردمی کنیم که به «میگوی نظافتچی» معروف است. میگوهای نظافتچی دندانهای ماهیهاراتمیز می کنند و غذای آنها، همان خرده گوشتهایی است که از لا به لای دندان ماهیها پیدا می کنند. اما نکتۀ جالباینجاست که آنها را فقط در کنار صخرههای مرجانی می شود پیدا کرد. همۀ ماهیها هم به خوبیاین نکته را می دانند و هر وقت احساس کنند وضعیت دندانهایشان به هم ریخته، به دنبال یک صخرۀ مرجانیمی گردند. میگوهای نظافتچی در تمام لحظات شبانه روز آمادۀ خدمت رسانی هستند و همین که سر و کلۀ یک ماهی پیدا شود، بی هیچ مقدمهای سراغ دندانهایش می روند و با پنجههای کوچکشان، آنهارا برق میاندازند! ترجمه مهرک بهرامی اثرهانس فریمن کندی با ترس گفت: شما به گاوصندوق من دستبرد زدهاید؟ هلن پاکت حاوی اسناد را که تازه از توی گاوصندوق بیرون آورده بودند به دست گرفت وگفت : بله، این هم مدارک، حالا دیگر هیچ مدرکی دردست نداری. ما با هم اختلاس کردیم ولی حالا که رئیس اصلی شرکت بو برده تو می خواهی یک مجرم معرفی کنی و خودت جان سالم به در ببری ولی من نمی گذارم. کندی گفت: او حرف مرا قبول دارد. بدون مدرک هم می توانم گناهکار بودن تورا ثابت کنم تلاش تو بی فایده است. هلن گفت: امّا اگر تو نباشی، چه کسیمی خواهد به او بگوید؟ - پس تو خیال کشتن من را داری؟ - مناین کار را نمی کنم مت زحمتاین کار را خواهد کشید. ادامه دارد...

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 115صفحه 7