واقعاً باید از استادان و پیشکسوتان پرسید که چرا هر
کسی که از راه میرسد به راحتی وارد تئاتر میشود
و نمایشی ار کارگردانی میکند و به صحنه میبردو
صاحب سبک هم میشود؛ تازه وقتی بیوگرافی همان
افراد را میبینید متوجه میشوید که آنها حتی دیپلم
هم ندارند. درست است که عینک سواد نمیآورد ولی
بالاخره یک کارگردان تئاتر باید تحصیلکردة این فن
باشد. آخر چطور ممکن است بدون دانش، یک کار
خوب ساخت.
شما تئاتر امروز و دیروز را چگونه مقاسه
میکنید؟
اصلاً تئاتر هنری است که همیشه مظلوم واقع شده
است اما با این وجود خوشبختانه توانسته است سینه
سپر کند و اصالتش را حفظ کند. ما از قدیم بزرگانی چون
((دکتر مصطفی اسکویی)) و ((دکتر نوشین)) را داشتیم و
از شاگردان آنها پیشکسوتانی چون((عزت الله انتظامی)).
((داوود رشیدی))،((جعفر والی)) و خیلیهای دیگر. امروزه
هم خوشبختانه از تئاتر استقبال خوبی میشود. به نظر
من چراغ تئاتر همیشه روشن است.
به تئاتر رفتن، تبدیل به نوعی فخر فروشی شده است،
نظر شما چیست؟
متأسفانه تماشا چیانی از این دست هم هستند که فقط
میخواهند با قرار دادن خود در چنین فضاهایی در کنار
هنرمندان، فخر بفروشند. اتفاقاً نمایشنامهای از ((مولیر))
در همین رابطه به نام ((زنان فضل فروش)) وجود دارد.
البته ناگفته نماند که متأسفانه تئاتر گران است وهر
کسی نمیتواند از این هنر بهره ببرد. البته ما تماشاچان
علاقمندی که برای هنر، وقت میگذارند، بسیار داریم.
به نظرشما ویژگی تئاتر کودک چیست؟ آیا لزوماً
تئاتر کودک باید طنز آمیز و با موسیقی شاد باشد؟
تئاتر کودک انجام دادهام، به اسمهای ((سفرماهک))و
((قصة گلدونه خانم و قلعة سنگی)) که کار دوم، تئاتری
بود با یک موسیقی معمولی، روزهای اول، تماشاچی کمی
داشت بعد آنقدر تماشاچی آمد که ما مجبور
میشدیم از حضورشان در سالن عذر خواهی کنیم. در
هرحال من لزومی نمیبینم که حتماً تئاتر کودک،
ریتمیک و شاد باشد. البته بستگی به سن کودک هم
دارد. مثلاً برای بچه های 5-4 ساله هر قدر تئاتر شادتر
و ریتمیکتر باشد، جذاب تر خواهد بود و میشود میان
آن فضای شاد چند پیام آموزشی هم داد.
سالها پیش فقط نمایشنامه های ایرانی اجارة ورود
به تالار سنگلج را داشتند، آیا در حال حاضر چنین
موقعیتهایی وجود دارد؟
این مسئله مربوط به خیلی سال پیش است. اگر این
روال ادامه پیدا میکرد، بسیار عالی می شد. چنین کارهایی
باید مطرح باشد، باید مسابقات نمایشنامه نویسی برگزار
شود. من به نوجوانهای علاقمند توصیه میکنم ابتدا
خیلی خوب نمایشنامه بخوانند و بفهمند و بعد بنویسند.
الان در کتابخانة تئاتر شهر منابعی بسیار غنی از انواع
و اقسام نمایشنامه های اجرا شده و اجرا نشده وجود
دارد. سوژه هم خیلی زیاد است. باید رفت و تحقی
کرد و نوشت ولی با این حال ما شاهد اجرای سوژههای
تکراری هستیم.
در پایان اگر خاطره ای از اجرای تئاتر دارید
بفرمایید؟
حدود 48-47 بود. من در نمایشنامهای به نام
((رستم وسهراب)) به کارگردانی دکتر مصطفی اسکویی،
نقش افراسیاب را بازی میکردم. بعد از چند شب اجرا
بازیگر نقش رستم، به دلایلی از ادامة بازی امتنا کرد. ما
همه نگران شدیم. اما آقای اسکویی گفت نگران نباشید،
فردا شب ما رستم داریم. فردای آن شب متوجه شدیم
که دکتر اسکویی برای همة بازیگران یک بازیگر دوم
هم انتخاب کرده است تا در چنین مواردی از وجود
آنها استفاده کند. اتفاقاً در همان اولین شب، بازیگر دوم
خیلی خوب نقشش را کار کرد اما متأسفانه در شب
چهارم وقتی پس از پایان نمایش و تشویق تماشاچیان
پرده بسته شد،((زنده یاد حسین ویدا)) همان بازیگر دوم
نقش رستم، قلبش ایستاد و همان جا روی صحنه جان
به جان آفرین تسلیم کرد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 130صفحه 5