مجله نوجوان 130 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 130 صفحه 6

محمد رضا تقی دخت داستان محمد بهترین الگو درتمام سالهایی که محمد صلّی الله علیه و آله در تلاش پیغام آوری آیین تازه بود، چون گذشته رفتارش با نو مسلمانان سرمشق و آموزنده بود. اگر چه او پیامبر و بزرگ اعراب شده بود اما از خوی و خصلت شاهان و حاکمان و بزرگان که عموماً آمیزه­ای بود از غرور و تکبر و تجمّل، به دور می­زیست، چون دیگران می­خورد و چون دیگران معاش می­داشت. لباسش غالباً با لباسهای طبقة فرو دست جامعه برابر بود و خوراکش چیزی در حدّ همان طبقه، نان و خرما یا نان و نمک بود و اگر قوت دیگری بود، اول بر تقسیم آن بر دیگران اصرار داشت. با همةسادگی­اش که چیزی خلاف شاهان و حاکمان و زعیمان قوم بود، بسیار تمیز بود و مرتّب. این ترتیب و آداب، حتی در رفتارش نیز رسوخ داشت؛ مرتب می نشست، مرتب و با ظرافت بر می­خاست ، بلند باوقار راه می­رفت. در راه رفتن سرش را متکبرانه بالا نمی­گرفت، اما خم نیز راه نمی­رفت. با آنکه می­توانست بسیار بخورد و بسیار بپوشد، هیچگاه به روایت همسرش عایشه، دو غذا را باهم نخورد. زیاد اتفاق می­افتاد که خود را گرسنه می­داشت و می­گفت گرسنه می­مانم تا رنج گرسنگان فراموشم نشود. با این همه اما از دنیا قدر نیاز یک انسان بهره می­برد. زمانی تعدادی از یارانش که به زهد در رهبانیت کشیده شده بودند، نزدش آمدند که ما همه چیز را ترک گفته­ایم و تنها به عبادت مشغولیم. فرمود: ((من که پیامبر شمایم چنین نکرده­ام. کار می­کنم، عبادت می­کنم و زندگی­ام هم طبق معمول یک انسان پیش می­رود.)) آن صداقت و راستی که در کودکی و نوجوانی بدان مشهور بود را تا پایان عمر حفظ کرد. در طول عمر خویش هیچ کس را به بهانة ناداری و فقر از خویش نراند بلکه همواره با بینوایان می­نشست وآنها را احترام می­کرد. بسیار بیشتر از آنکه سخن بگوید سکوت پیشه می­کردو این را، به عنوان توصیه به یارانش نیز می­فرمود که کمتر سخن بگویند. به لباسهای ساده صوصاً پیراهن علاقه داشت، آنهم به رنگ روشن اما هیچگاه ازآن نیز چند تا همزمان نداشت. ازآنچه دربارة ظاهر محمد صلّی الله علیه و آله

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 130صفحه 6