مجله نوجوان 130 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 130 صفحه 19

نوکر که هنوز دلش نمی خواست تکان بخورد به اربابش گفت: با همان دم گربه به اندازه بگیرد، من بارها دم گربه را اندازه گرفته ام، درست نیم متر است، چهار تا دم گربه می شود دومتر. خانم محترم... شما بامن ازدواج می کنین تاجر که حسابی ناراحت شده بود، سرنوکرد دادزد که، لااقل برئ یک سنگ یک منی بیاور تا آن گندم ها را وزن کنم وبرای آرد کردن به آسیاب بفرستم. بچه ها، همه تون دعوت شدین آلمان، عروسی! ای وای نه نه... چه خوب شد رسیدی می شه این زنبیل و تادر خونه برام بیاری؟! یک خانم 75 ساله نوکر لبخندی زدو گفت: ارباب گیردادی ها..!، الان آرد می خوای چی کار؟ در ضمن من بارها گربه را وزن کرده ام درست یک من اس، از گربه به جای سنگ ی منی استفاده کن. تاجر داشت منفجر می شد، تاجر آن شب به میهمانی نرفت، وگربه را از پنجره بیرون انداخت بعد یقه نوکر را گرفت و از خانه نیرون انداخت و گفت: این هم از گربه! حالا اول برو ببین هوا چطوره!، بعدبرو متررو پیدا کن بیار! بعدبرو سنگ یک منی بیار همه گندم ها را بکش و ببر آسیاب کن بعد م ویسایلت را جمع کن و برو، چون تو اخراجی....!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 130صفحه 19