میدانیم نیز چهره مهربانش است که خشم و گرفتگی و غرور درآن نبود. مردی بود نسبتاًقد بلند و درشت
اندام. شانه هایی فرخ داشت که به او ابّهت میداد. رنگ پوستش روشن بود و کمی در گونه ها به سرخی میزد.
چشمانش درشت و سیاه بود با مژه هایی بلند و مشکی،موهایش غالباً بلند بود و تا شانه هایش ریخته بود؛ با
ترتیبی که همواره د رنظافت و زیبایی داشت، صورتش را تا بنا گوش، محاسنی مرتب و شانه خورده که گاه در
بعضی جاهای آن، به سپیدی میزد پوشانده بود. در مجموع آنچه از یک ظاهر معنوی پیامبر گونه توقع
میرفت، در سیمای محمد صلّی الله علیه و آله یافت میشد. بر این همه، وقار، طمأنینه و آرامش معنوی
ظاهر و کلامش را نیز باید افزود که همگان را جذب می کرد و آرامش میداد.
هیچگاه حتی وقتی که چیزی خشمگین میشد،خشمش را در ظاهرش نشان نمیداد؛ صبور بود و بر
سختی ها- آنگونه که آموخته بود- بردبار.بایارانش مهربان بود و عطوف هیچگاه درشت نمیگفت
و سخن کنایه وار به آنها نمیفرمود. در مهمانیها، شادیها و سوگها و غمهای یارانش با آنها شریک بود. از بیماران،
بسیار عیادت میکرد و توصیه میکردکه دیگران نیز چنین کنند. برطاعت و عبادت حق و دستورات و حدود الهی بسیار مقید بود و
اصحابش را نیز به مراعات آنها، دعوت و توصیه میکرد.کارهایی را که به یارانش وا میگذاشت به نسبت قدرت و علاقه و توان
آنها بود؛ آنها را که سواد خواندن و نوشتن داشتند،((کاتب قرآن)) کرده بود و آنهارا که با شیوههای
جنگاوری و شمشیر زنی آشنایی داشتند به عنوان فرمانده و امیر لشگر منصوب میکرد. هیچگاه از کسی چیزی را
که در توانش نبود، نمیخواست و تکلیف نمیکرد. اگر کسی را برای گرفتن زکات و خمس به جایی میفرستاد، بسیار دقّت میکرد
که در مجموع، مایه های اخلاقی و حساب و کتاب شرعی را به جای میآوردیا نه و اگر چنین نبود، به او این مأموریت را نمیداد.
آنچه در طول شصت و سه سال زنگی و ازهما ابتدا،اعراب از محمد صلّی الله علیه و آله آموختند، همة مایه های خوبی و
نیکی و خصلتهای بیشمار انسانی و الهی بود. محمد صلّی الله علیه و آله برای جمع
مسلمانانی که به او گرویدند و حتی برای آنها که به او اسلام
و ایمان نیاوردند انسانی بود سرمشق و الگویی بودتحسین برانگیز.
انسانی که در طول عمر خویش،حیات
عرب جاهلی را به تمام معنا دگرگون کردو
آیین درستی و صداقت و مسلمانی را به
جای آن حاکم کرد. به همین خاطر بود که وقتی در آخرین
حجّ خود از مردم پرسید: ((آیا به نظرشما من رسالت خودم را
تمام کردهام؟)) جمله حاجیان و یارانش با تحسین گفتند:
((آری؛ رسالتت را تمام کردهای))!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 130صفحه 7