
شعر
موعود جمعه
در باغ، گل، بر آتش نمرود میرسد
با شعر، با صدای دف و عود میرسد
این بار هم به تارک طاغوت میخورد
سنگی که از فلاخن داوود میرسد
پیغمبران آمده رفته، مبارک است!
او که نوید مُِصحفتان بود میرسد
ای دستهای سبز دعا! گل برآورید
او گر چه دیرکرده ولی زود میرسد
جز او به هیچ حادثهای دل نبستهایم
موعود جمعه، جمعۀ موعود میرسد.
مهدی فرجی
شعرهایی
در انتظار موعود
قیام
میرسی سپیده به دوشت، میشود تمام جهان سبز
پیش رو افق در افق سرخ، پشت سر کران به کران سبز
خاک زیر پای تو روشن، باد با نگاه تو آتش
میشود به وقت وضویت، چشمه چشمه آب روان سبز
ابر میرسد که بباری، بر مزار گمشدۀ گل
در نگاهت آینه جاری، میشود زمین و زمان سبز
در طنین خستۀ ناقوس، میرسی به دست تو فانوس
باز هم به گوش درختان، میرسد صدای اذان سبز
تادر آسمان دلی سرخ، میوزد به نام تو شعری
میشود به رنگ بهاران، ناگهان قیام زبان سبز
شعله میزنی گل خورشید! از همان کرانۀ شرقی
در پیات روانه چو دریا، لشکری درفش و تشان سبز
سید محمد ضیاء قاسمی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 134صفحه 8