مجله نوجوان 134 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 134 صفحه 19

سوسمار پرید توی یک سوراخ و ماربیچاره مار از تمام داشته ها و نداشته هایش مایع بیرون موندو مار اصرار کرد جابه جا شود تا او گذاشت که بگذار داخل سوراخ شود. هم جا شود. باید یاد بگیری چطوری از خیلی چیزا بگذری برو.. اینجا جا نمی شی... باید یابد بگیری که چطوری برو یک جای دشمنانت را از سر راه دیگه... برداری و موش که در همسایگی آنها بود صدایشان را موش که دلش سوحته بود سرش را از شیند و لش برای ما رسوخت. پنجره بیرون آورد و گفت: تورو خدا، سوسمارعزیز بذار بیام تو ما با هم دوست هستیم! باید یابد بگیری چطوری بدو بیا در پشتی رو باز سرآدمهای مختلف گذاشتم، فقط قول بده که کلاه بذاری. منو نخوری، زود بدو بیا و گرنه کشته مار هم بی درنگ پرید توی خونه موشَه و خارپشت بیچاره هرچه گشت هیچکدام بعد از اینکه مار سوسمار را ترک کرد را پیدا نکرد و سر آخر مجبور شد برای میهمانی به همراه موش راهی سفر شمال شدند. شام 50 سیخ کباب از سرکوچه بخرد. آره ماری یا جون شام با اساخِل جون و شاسنان جون آقای با بچهها بیاین خونه راننده زود باش ما شام مارشکم پُر و بزن تو دنده ... سوسمار آب پز داریم.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 134صفحه 19