مجله نوجوان 134 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 134 صفحه 17

کاغذ نمکی تا می توانید لاف بزنید الکی بگویید حاضرید برای یارو خودتان را پنچر کنید کلّۀ­تان را از صبح تا شب به دیوار بکوبید و قتی یک ثانیه غیبش می­زند گالن گالن اشک می­ریزید حتّی می­توانید کارتان را به جاهای باریک­تر هم بکشانید مثلاً... چی؟ !.. همه جای بدنتان را با سوزنهای غیر بهداشتی سوراخ سوراخ کنید. و روی سلول به سلول تنتان قلب خاکوبی کنید؟!... خدا مرگم بدهد، از این لات بازیها در نیاوریدها! عینهو این زندانیهای خطرناک و جانی می­شوید. یک ذرِّه با کلاس­تر... چی؟ !.. از پلّۀ دوم خودتان را پرت کنید پلّۀ اول؟!... قربانتان بروم. دیگر نه اینقدر هم سوسول بازی... یک مقدار خفن­تر. .. مثلاً اینکه ما خدای نکرده، زبانم لال برای آن یارو می­میریم و ما را باز خدای نکرده در قبر می­گذارند بعد آن یارو از شصت فرسخی قبر خدای نکرده ما رد می­شود و یک مولکول از گرد راهش به سمت قبر ما پرت می­شود و ما از هیجان زنده می­شویم و خدای نکرده کفنمان را پاره و پوره می­کنیم و از تویش در می­آییم و شروع می­کنیم به دویدن دنبال عشقمان تا او را. پیدا کنیم... چیه بابا چرا دعوا می­کنید؟! من که هزار بار گفتم خدای نکرده زبانم لال!... بابا شما الکی بگویید همین الان که نمی­افتید بمیرید...عجب گرفتاری شدیمها! اصلاً شما که جنبه نداری چرا مقالۀ آموزشی می­خوانی؟ . .. بابا به ما چه مربوطه؟!... چی؟ !... عزیز من نترس. کی می­گوید یک چیزی بگویی شما، مروارید می­شود و واقعی می­شود و از اینجور خرافاتها... اصلاً تقصیر ما است که می­آییم برای شما از عشق و فداکاری و چشم بصیرت و از اینجور چیزها حرف می­زنیم. شما که زورت می­آید یک پیام مفتکی توی یک مجلۀ در پیب زرد چاپ کنی کجا و عشق و عاشقی و هم نوع و از این جور مسایل زیبای انسانی کجا؟!... آقا به ما چه ربطی دارد. دیگر به ما زنگ نزنید و ما را کچل نکنید که اصول تنظیم متون عاشقانه یادمان بدهیدها!... برو بابا!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 134صفحه 17