
شعر
سید حبیب نظاری
به حق این همه دلهای غمگین
به حق لالههای زخم آگین
بگو خورشید پنهان ماندۀ ما
بتابد، یا غیاث المُستغیثین!
بیا این صبح، صادقتر بمانیم
کمی از این شقایقتر بمانیم
همیشه قابل درک است خورشید
به شرط این که عاشقتر بمانیم
درختان، یک بهار نیمه جان را
پرستوها، تمام آســـــــمان را
عوض کردیم با چشم انتظاری
گل و پروانه و رنگین کمان را
چشم انتظاری
جنون از تو، دلی آوردن از من
بساط شوق را گستردن از من
تو و چشمی که قرآن مجید است
نگاه از تو، تلاوت کردن ازمن
کجایی ای امام قاصدکها؟
نگاه تو پیام قاصدکها
هزاران جمعه دنبال تو گشتهَ ست
دل من با تمام قاصدکها
نگاه بیقراری دارم و بس
امید نو بهاری دارم و بس
در این دنیای از تو دور مانده
دل چشم انتظاری دارم و بس
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 134صفحه 34