افسانههای برادران گریم ترجمه از زبان آلمانی :سید احمد موسوی محسنی
ماهی حلوا
ماهیها از این که قانون و نظمی در صف کشیدند. اردک ماهی با دمش
زندگی شان نبود،ناراحت بودند. علامت داد و مسابقه شروع شد
هیچ کدام حق دیگری را مراعات اردک ماهی مثل تیری که از کمان
نمیکردند، هر طور دلشان میخواست رها شده باشد، جلوتر از همه حرکت
شنا میکردند،در مقابل هم شاخ و کرد. به فاصلۀکمی از او،شاه ماهی
شانه میکشیدند و به حریم یکدیگر و به دنبال او بقیۀ ماهیها را ه افتادند.
تجاوز میکردند،زورمندان را ه را بر ماهی حلوا هم با آنها بود و امیدوار بود
ضعیفان میبستند و با دمشان به آنها مسابقه را ببرد.
ضربه میزدند تا آنها را از سر راهشان ناگهان صدایی گفت:« شاه ماهی
کنار بزنند یا بدون چون و چرا آنها را جلو زد.» ماهی حلوای تخت بدشکل
میبلعیدند. خشمگین که عقب افتاده بود،فریاد
همه پیش خود میگفتند:« چه قدر زد: «کی جلو افتاد؟»
خوب بود که ما هم برای خودمون همان صدا جواب داد:« شاه ماهی ،
پادشاهی داشتیم تا قانون و عدالت رو شاه ماهی. »
بینمون برقرار کنه.» او از روی حسادت دهنش را کج
آنها تصمیم گرفتند کسی را انتخاب کرد و گفت :« چی گفتی؟ شاه ماهی
کنند که سرعت عملش زیاد باشد یهلا قبا؟»
و بتواند به موقع به یاری ضعیفان میگویند از آن به بعد به دلیل
بشتابد. همین تمسخر ، دهان ماهی حلوا کج
ماهیها برای انجام مسابقه کنار ساحل شده است.»
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 169صفحه 9