مجله نوجوان 169 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 169 صفحه 9

افسانه­های برادران گریم ترجمه از زبان آلمانی :سید احمد موسوی محسنی ماهی حلوا ماهیها از این که قانون و نظمی در صف کشیدند. اردک ماهی با دمش زندگی شان نبود،ناراحت بودند. علامت داد و مسابقه شروع شد هیچ کدام حق دیگری را مراعات اردک ماهی مثل تیری که از کمان نمی­کردند، هر طور دلشان می­خواست رها شده باشد، جلوتر از همه حرکت شنا می­کردند،در مقابل هم شاخ و کرد. به فاصلۀکمی از او،شاه ماهی شانه می­کشیدند و به حریم یکدیگر و به دنبال او بقیۀ ماهیها را ه افتادند. تجاوز می­کردند،زورمندان را ه را بر ماهی حلوا هم با آنها بود و امیدوار بود ضعیفان می­بستند و با دمشان به آنها مسابقه را ببرد. ضربه می­زدند تا آنها را از سر راهشان ناگهان صدایی گفت:« شاه ماهی کنار بزنند یا بدون چون و چرا آنها را جلو زد.» ماهی حلوای تخت بدشکل می­بلعیدند. خشمگین که عقب افتاده بود،فریاد همه پیش خود می­گفتند:« چه قدر زد: «کی جلو افتاد؟» خوب بود که ما هم برای خودمون همان صدا جواب داد:« شاه ماهی ، پادشاهی داشتیم تا قانون و عدالت رو شاه ماهی. » بینمون برقرار کنه.» او از روی حسادت دهنش را کج آنها تصمیم گرفتند کسی را انتخاب کرد و گفت :« چی گفتی؟ شاه ماهی کنند که سرعت عملش زیاد باشد یه­لا قبا؟» و بتواند به موقع به یاری ضعیفان می­گویند از آن به بعد به دلیل بشتابد. همین تمسخر ، دهان ماهی حلوا کج ماهیها برای انجام مسابقه کنار ساحل شده است.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 169صفحه 9