مجله نوجوان 169 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 169 صفحه 31

کنفرانس 66 مغلطه و ماست مالی کردن قضایا و ... که صلوات نمی­فرستند. پیرمرد گفت:حالا میشه بسه؟ دست از سر ما وردار عمو! باز یک نفر صلوات فرستاد. پیرمرد برگشت طرف صدا و گفت : حاجی شما برای چی صلوات می­فرستی؟ و او دوباره صلوات فرستاد. یک پیرمرد که سمعکشو توی خونه جا گذاشته بود تند و تند صلوات می­فرستاد تا حالیش کردیم که مجلس تموم شده و به آخر خط رسیدیم. یک زمان توی خط 66 اگه دیدید یک نفر بدون مقدمه شروع کرد به صلوات فرستادن، فکر نکنید ربطی به قصۀ ما داره... پیرمرد وارد اتوبوس شد و بدون مقدمه گفت:برای اینکه ولادیمیر پوتین دست از سر دریای خزر بردارد صلوات. ملت صلوات فرستادند. بعد کمی خندیدند. دوباره محکم گفت : برای سلامتی فیدل کاسترو که تک و تنها جلوی استکبار ایستادگی می­کنه صلوات. ملت خندیدند و یک نفر صلوات فرستاد. من گفتم: - حاج آقا صلوات رو هرجایی که خرج نمی­کنند. پیرمرد گفت : از دست زدن که بهتره. باز یک نفر صلوات فرستاد. گفتم:صلوات شأن داره. برای تعطیلی، اتوبوس مرکز دموکرسی است. توی اتوبوس خط 66 شما چون کسی را نمی­شناسی، دلیلی نمی­بینی مراعات حال را بکنی و سعی کنی سانسور شده حرف بزنی. به مجردی که سوار می­شوی، اولین نفری که تو را می­بیند بدون مقدمه می­گوید: - فردا حسرت امروز را می­خوریم. یا می­گوید: - خدا خیرش بدهد، این رئیس جمهور جدید بیست اتوبوس به خط 66 اضافه کرده. و یا : -برای سلامتی رزمندگان اسلام اجماعاً صلوات (حتی بعد از چندین سال که از جنگ گذشته) بارها شده سر نطق را باز کرده­ای یا جوگیر شده­ای و افاضات فرموده­ای و ناگهان دیده­ای رئیست،از پشت سر دست روی شانه­ات گذاشته.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 169صفحه 31